اگر دانشجوی ترم آخر هستید و مشکل انتخاب موضوع دارید بدون تردید اگر نتوانستید به کمک این سایت موضوعات جدید پایان نامه ارشد روانشناسی بالینی را انتخاب کنید کارتان سخت خواهد بود.

متن زیر حاوی متغیرهای مهمی است که برای انتخاب موضوع کمک کننده است :

فروید معتقد است که منش همه انسان ها دارای شکلی خاص است که شاید همیشه روان رنجورانه نباشد اما با این وجود بازنمایی کننده ی تداوم تکانه های اصلی، یا والایش های این تکانه ها و یا واکنش سازی در برابر آنهاست.

مثلاًً سرگرمی های غذایی یا گفتار لفظ قلم در مورد منش دهانی ـ رفتار محتاطانه یا نفرت از کثافت در مورد منش مقعدی ـ فروتنی افراطی در مورد منش آلتی. اضطراب: شرایطی که موجب شکل گیری ایگو و بعداً سوپر ایگو می شود نوعی تجربه عاطفی دردناک به نام اضطراب ایجاد می کند.

پاسخ های شدید قلب، ریه ها و سایر اندام های درونی به شکل اضطراب تجربه می شوند. سه دسته اضطراب کلی وجود دارد.

الف) اضطراب واقعیت که مبتنی بر خطر واقعی از سوی دنیای بیرونی است.

ب) اضطراب نوروتیک: ترس از این که تکانه های اید فرد بدون وارسی ابراز شده و منجر به مشکلاتی از سوی محیط گردند.

ج) اضطراب اخلاقی: از این احساس ریشه می گیرد که فرد معیارهای وجدان را رعایت می کند.

کارکرد اساسی اضطراب:

انجام وظیفه به عنوان اخطاری برای ایگو به این مضمون که باید برای از بین بردن خطر و در نتیجه حفظ ارگانیسم اقدامات خاصی صورت گیرد.

ـ مکانیسم های دفاعی:

دفاع اصلی ایگو واپس رانی است. این دفاع را می توان بیرون راندن مفاد پرخاشگرانه یا جنسی شدیداً تهدیدآمیز هشیاری وصف کرد. در برخی موارد این فرایند از طریق پیشگیری از رسیدن تکانه مشکل آفرین به هشیاری عمل می کند. 

تثبیت: وقتی روی می دهد که ناکامی و اضطراب مرحله روانی جنسی بعدی به قدری شدید است که فرد در سطح کنونی رشد روانی جنسی باقی می ماند. 

واپس روانی: بازگشت به مرحله ای است که قبلاً مقداری زیاد کامروایی به بار آورده است. این واکنش ممکن است پس از ناکامی مفروط روی دهد. ـ وقتی تکانه ای ناهشیار از طریق رفتار مخالفش هشیارانه ابراز می شود می گویند واکنش سازی روی داده است. 

فرافکنی: وقتی احساسات ناهشیار فرد نه به خود وی بلکه به دیگری اسناد داده می شود. تغییرات نظریه روانکاوی نوفرویدی ها: افرادی مانند اریک فروم، کان هورنای، هری استاک سالیوان به خاطر تأکید زیادشان بر کارکرهای ایگو و نقش تأثیرات اجتماعی مورد توجه قرار گرفت.

فروم فرد را محصول نیروهای اجتماعی می دید. این صفات منش را تجربه تعامل با دیگران در مراحل مختلف روانی جنسی می دانست. هورنای می گفت که فرهنگ رقابتی موجب احساس درماندگی و بی کفایتی در کودک می شود. در نتیجه ما تهدید می شویم و یاد می گیریم دفاع هایی را بر علیه دیگران به کار گیریم:

1ـ دوری گزیدن از آنها

2ـ حرکت بر علیه آنها

3ـ حرکت به سوی آنها روان رنجور خویی بازنمایی کننده استفاده افراطی و نافذ از یکی از این تکنیک هاست.

سالیوان بر جنبه های میان شخصی رفتار تأکید داشت. سالیوان به خاطر کار بالینی همه لانه اش با افراد اسکینر و فزن مورد توجه واقع شد، او احساس می کرد که جست وجوی ایمنی از مهمترین اهداف انسان است و این نیاز به خصوص شامل نیاز به تأیید است او بر مراحل رشد انسان تأکید داشت، رویکرد سالیوان اجتماعی ـ روانشناختی است تا غریزی. انسان فرصت هایی هستند برای فائق آمدن بر بدبختی و تسلط یافتن بر دنیای بیرون.

او هشت مرحله مشخص کننده رشد انسان را مشخص کرد. هر مرحله طوری ظهور می یابد که فرد با یک بحران مواجه می شود. نقطه ای که رشد می تواند به یکی از دو راه موجود کشیده شود.

اگر بحران به طرز بدی حل و فصل شود احتمال حل و فصل بحران شاخص مرحله بعد کاهش می یابد. طبیعتاً به ندرت حل و فصل ها کاملاً مثبت یا منفی می باشند. روانشناسی خودکوهات: کوهات کارهای زیادی بر روی بیماران خودشیفته انجام داده است. وی گفت که این بیماران دارای نارضایتی مبهم از زندگی خود هستند.

آنها زندگی را مملو از پوچی یا بی هدفی می دانند و از عدم خود بودن شکایت دارند. کوهات نتیجه گرفت که تکلیف مرکزی در رشد طی کردن موفقیت آمیز مراحل روانی جنسی نیست، بلکه، ایجاد احساسی یکپارچه از خود است.

ـ جهت گیری روان پویایی روانشناس را قادر می سازد تا رفتار بیمار و معنای آن را به شیوه ای خاص بنگرد.

رفتار بیمار: گاهی تلویحاً گفته می شود که متخصصان بالینی روانکاو و یا روان پویاگر تنها افراد حائز حساسیت بالینی واقعی هستند. یکی از کارهای عمده فروید در کتابش تحت عنوان «آسیب شناسی روانی زندگی روزمره» مطرح گردید.

طبق نظر فروید، آرزوهای ناهشیار فرویدی از طریق لغزش های کلامی یا سایر اشتباهات آشکار می شوند.

متخصص بالینی پیوسته مراقب سرنخ هایی در رابطه با طبیعت واقعی افکار یا اعمال بیمار است. متخصص بالینی همواره متوجه معانی پنهان نهفته در رفتار و گفتار بیمار است. خطر این رویکرد: روانکاوی محدودیت روشنی برای جلوگیری از افراط در تفسیر اعمال نمی دارد. داده های شرح حال: رویکرد روان پویایی، مثلاً روانکاوی، بر اهمیت اطلاعات طولی و مفصل درباره رشد در دوران کودکی تأکید می ورزد.

وبر اطلاعات مربوط به 1ـ شیردادن 2 از شیر گرفتن 3ـ آموزش توالت رفتن 4ـ یا ترتیب خوابیدن خانواده تأکید زیادی می شود.

این اطلاعات احتمالاً بر اطلاعات مربوط به عملکرد در مدرسه، تلویحات پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی، وضعیت همسایگان، تنش های فرهنگی و از این قبیل اولویت دارند.

رویه ای سنجش:

روانکاو تلاش می کند به شخص کمک کند تا انگیزه های ناهشیار، تعارضات و ... را آشکار نماید. پرسش ها معمولاً باز پاسخ و غیراختصاصی هستند. «از کودکی خودتان برایم بگویید» اگر چه شیوه متخصص بالینی، گرم و پذیرنده است، آشکارکننده بیش از حد ارزش ها و نگرش ها نیست.

شخصیت متخصص بالینی تعمداً به شکل یک «صفحه خالی» ارائه می شود که می تواند تعارضات و دفاع های خاص بیمار را منعکس کند. متخصص بالینی کمترین مطالب ممکن را در مورد خود فاش می کند تا پویایی های بیمار با خصوصیات عینی خاص درمانگر آمیخته و مغشوش نشود.

روان پویاگرا، آزمون های اصطلاحاً فرافکنی را بر پرسشنامه های ساخت یافته تر کاغذ و قلم ترجیح می دهد. خصیصه آزمون هایی از قبیل رورشاخ و TAT ابهام آنهاست هم ماهیت محرک ها (مبهم، تعریف نشده) و هم طبیعت دستورالعمل ها، وظیفه ساخت دادن به محرک ها را بر عهده بیمار می نهند نه بر عهده ی وضعیت. به این طریق تکانه ها، تعارضات، و دفاع های ناهشیار بیمار با الزامات وضعیت آمیخته نمی شوند.

ـ از نظر محتوا، نظریه روانکاوی بر دامنه وسیعی از تفاوت های فردی تأکید دارد، از نیرومندی ایگو و انرژی غریزی تا ترجیح برخی مکانیسم های دفاعی. ـ روانکاوان نو فرویدی یا اجتماع مدار بر فرهنگ و روابط اجتماعی تأکید مهمی داشتند که نظریه فروید فاقد آن بود. اما هیچ یک از آنها، نظریه ای نظامدار دهه شمول مانند نظریه فروید ارائه نداده اند. افکار نو فرویدی ها مانند نظریه فروید دارای طبیعتی بسیار بینش دهنده است اما از نظر علمی نسبت به دیدگاه فروید ضعیف اند.

نظریه ی پدیدار شناختی:

رویکرد پدیدارشناختی انواع مختلفی دارد، اما تمام آنها بر دنیای درونی فرد تأکید دارند. تأکید این دیدگاه بر تجارب درونی، ادراکات و کوشش های شخص است. هدف: مطالعه دنیای شخص آن گویه که آن را ادراک و تجربه می کند، بدون موارد زیر:

1ـ تأکید بر تجارب کودکی

2ـ جست وجوی تکانه های غریزی ناهشیار

3ـ طبیعت پیوندهای محرک و پاسخ

4ـ اهمیت تقویت. در این دیدگاه حال و احساس ما از دانستن یا بودن کاملاً اهمیت می یابد.

این نظریه شامل:

نظریه خود

مفاهیم انسانگرا

نظرگاه های وجودی و مفاهیم سازه ی شخصی است.