یکی از راه های تحلیل بخش اصلی ادبیات، ارائه پیشینه تاریخی موضوع است که می تواند به درک خوانندگان از سازه یا برساخته جدید کمک کند.

مقاله زیر که توسط هوی، تارتِر و هوی (2006) نوشته شده است در این باره مثال خوبی است .

مثال:

کولمن با بیان این یافته پژوهشی که خصوصیات مدرسه، اهمیت اندکی در موفقیت دانش آموزان دارد، معلمان را شگفت زده کرد (Coleman et al., 1966).

وی این بحث را مطرح کرد که مدارس اثر ناچیزی روی عملکرد دانش آموزان داشته اند و بیشتر تفاوت ها در یادگیری دانش آموزان حاصل تفاوت های موجود در وضعیت خانوادگی آنهاست.

اِدموندز (1979) یکی از اولین کسانی بود که نتایج کولمن را به چالش کشید.

فهرستی از عوامل شناخته شده وی از خصوصیات مدرسه اثر بخش از قبیل رهبری قوی، انتظارات بالا برای موفقیت دانش آموز، تأکید روی مهارت های اساسی، محیط منضبط و ارزیابی مکرر و نظام مند دانش آموزان، رد نظریه کولمن را نشان داد.

مدارس خوب حاصل کار مدیران خوب بودند.

به نظر می رسد که شواهد تجربی درباره تأثیر نقش مدیریت بر موفقیت دانش آموزان دور از انتظار است.

شناسایی مدارس دارای سطح عملکرد بالا در محیطی با شرایط اقتصادی و اجتماعی پایین و نسبت دادن عملکرد آن به ویژگی های رهبری یا جو و یا محیط منظم که ممکن است هر کدام از اینها در این مدارس وجود داشته باشد، یکی از موضوعات مورد بحث است.

مطالعه پیشینه موضوع و تجربیات و واقعیت های گذشته درباره رابطه بین ویژگی رهبری مدیر مدرسه یا هر ویژگی دیگر با موفقیت دانش آموزان در یک محیط کنترل شده و با نمونه ای بزرگ تر، خارج از بحث ماست.

اگر چه این مورد را ممکن است مدیران قبول نکنند، اما بیشتر شواهد و قراین حاکی از آن است که بین رهبری مدیر و موفقیت دانش آموزان رابطه مستقیم ضعیفی وجود دارد و یا اصلاً رابطه وجود ندارد (Hallinger & Heck, 1996).

در واقع، هنگام بررسی سطح اقتصادی اجتماعی مدرسه، یافتن ویژگی هایی که به طور پیوسته با موفقیت دانش آموزان ارتباط داشته است، دشوار است (به جهت استثنای درخور توجه در دبیرستانهای خصوصی).

با این حال، رهبران آموزشی و نیز خط مشی گذاران نسبت به این نتیجه گیری که مدارس تأثیر اندکی روی موفقیت دانش آموزان دارند و یا اصلاً بی تأثیر هستند، تردید دارند.

در عوض، این تحقیق به شناسایی ویژگی مدارسی می پردازد که صرف نظراز شرایط اقتصادی و اجتماعی محیط زندگی دانش آموز، در موفقیت آنان تأثیر دارند. کولمن اشتباه نکرده بود؛ عوامل اقتصادی اجتماعی، عملکرد دانش آموزان را شکل می دهند.

در حقیقت، در مطالعاتی با مقیاس وسیع تر از قبیل مطالعات کولمن و همکاران (1966) و جِنکس (1972)، شرایط اقتصادی و اجتماعی، ارتباط بین ویژگی های مدرسه و موفقیت را خنثی می کند؛ اثر عوامل مدرسه پس از تأثیر کنترل شده عوامل اجتماعی محو می شوند.

مشخصه های معدودی از مدرسه وجود دارد که پیوسته موفقیت دانش آموزان را حتی بعد از کنترل و بررسی عوامل اقتصادی اجتماعی، پیش بینی می کنند.

به نظر می رسد که سه ویژگی سازمانی در موفقیت دانش آموزان تأثیر داشته باشد: توجه خاص مدرسه به تحصیل، کارآمدی گروهی کادر آموزشی و اعتماد کادر آموزشی به والدین و دانش آموزان.

تصور ما این است که ویژگی های مؤثر دیگری نیز وجود دارند، اما آنها علی رغم تحقیقات مستمر روی موضوع به سادگی قابل شناسایی نبوده و ناشناخته باقی مانده اند.

توجه خاص به امور تحصیلی، کارآمدی گروهی و اعتماد کار آموزشی به طور تنگاتنگ با یکدیگر ارتباط دارند و به نظر می رسد هنگام مطالعه عملکرد دانش آموزان، این ویژگی ها همدیگر را تقویت می کنند.

ما در ابتدای تحقیق، هر یک از این سه ویژگی مدرسه را مورد بررسی قرار می دهیم و سپس به جست و جوی نظریه و تحقیقی می پردازیم که در تشریح عملکرد دانش آموزان، به این سه عامل به طور هم زمان و همراه با هم پرداخته باشد.

ما این عامل کلی را خوش بینی تحصیلی می نامیم که به نظر می رسد، یک مفهوم نهفته کلی باشد. 

توجه داشته باشید که چگونه هوی و همکاران، پیشینه تاریخی موضوع را برای فهم یک مفهوم جدیدی به نام «خوش بینی تحصیلی» ارائه کردند و آن را برای توضیح موفقیت دانش آموزان به کار بردند.

چنین مقدمه ای به خواننده کمک خواهد کرد تا مفهوم جدیدی مانند خوش بینی تحصیلی را بهتر متوجه شود.

اگر می خواهید مفهوم جدیدی را مطرح کنید، می توانید از این مثال به عنوان یک الگو استفاده کنید.