باید همه اصطلاحات مهمی را که در تحقیق تان نقش محوری دارند و در سراسر رساله یا پایان نامه مورد استفاده قرار گرفته اند، تعریف کنید.

واژگان کلیدی برای تعریف باید بر اساس اصل علمی زیر انتخاب شوند:

بین یک تعریف اصلی [نظری] و یک تعریف عملیاتی تفاوت وجود دارد.

یک تعریف اصلی، استفاده از کلمات دیگر را برای تعریف یک واژه دربرمی گیردو در حالی که، یک تعریف عملیاتی بر اساس عملیات مشخصی که برای اندازه گیری یک واژه به کار رفته است، معنا را به واژه نسبت می دهد (Kerlinger, 1986).

به نوعی محققان، همه متغیرهای موجود در سؤال یا فرضیه تحقیق را تعریف می کنند.

شما باید مشخصه های یک جامعه آماری را که متغیرهای کنترل نیز خوانده می شوند، تعریف کنید.

تعاریف اصلی باید دقیق باشند (برای مثال، رفتار، دانش، تقلید).

تعاریف عملیاتی (به طور مثال، هوش، ویژگی، تقویت) باید به اندازه کافی مشخص و روشن باشند به طوری که محقق دیگری بتواند پژوهش شما را تکرار کند.

تعریف شما از اصطلاحات می تواند برگرفته از یک فرهنگ لغت یا یک منبع تخصصی مانند کتاب، دست نامه یا دائرةالمعارف در یک رشته علمی خاص باشد.

محققانی را که شما در رساله یا پایان نامه به آنها ارجاع داده اید، احتمالاً اصطلاحات مورد نظر را در تحقیقات خود تعریف کرده اند.

هم چنین، می توانید تعاریف مختلفی را که در مرور ادبیات تحقیق ظاهر شده اند، بررسی کنید.

واژگان را به ترتیب حروف الفبا با ذکر مرجع مناسب، فهرست نمایید.

در رابطه با تعریف اصطلاحات، مثالی از پایان نامه تِراوتمَن (2000) در زیر مطرح می شود .

 

مثال : :

تعریف اصطلاحات

برای جلوگیری از سردرگمی، این تحقیق تعاریف و توضیحاتی را ارائه می دهد تا تفاوت بین یک رویکرد، الگو و نظریه مشخص شود، به علاوه، بین نظریه رهبری، نظریه مدیریت و نظریه سازمانی فرق گذاشته شده است و در نهایت نظریه طرفدار حقوق زن تعریف شده است تا برای سبک رهبری زنان و نظریه طرفدار حقوق زن تمایز ایجاد نماید.

بیشتر افراد تمایل دارند این اصطلاحات را در تحقیقاتشان ترکیب کنند؛ بنابراین، لازم است این اصطلاحات به طور جداگانه مطرح و به صورت واژه ای مجزا نشان داده شوند.

رویکرد: رویکرد یک «جهت گیری نظری» یا «دید نظری» است و یک نظریه واقعی نیست (Bogdan & Biklen, 1998).

رویکرد، شبیه به یک پارادایم یا مجموعه پراکنده ای از پیش فرض ها، مفاهیم یا موضوعاتی است که طور منطقی مرتبط به هم می باشد و تفکر و تحقیق را جهت می دهد (Bogdan & Biklen, 1998).

رویکرد، راهی برای بررسی عالم وجود، مفروضات افراد درباره اهمیت چیزها و چگونگی کارکرد جهان است.

 

الگو:

الگو، سازه یا نموداری است که زیربناهای اساسی یک نظریه را شرح می دهد، با این حال، الگو به خودی خود، نظریه محسوب نمی شود و بنابراین مورد آزمون قرار نمی گیرد و یا اعتبار آن بررسی نمی شود (Bogdan & Biklen, 1998).

دارِش و پِلی کو (1995) یک الگو را بعه عنوان روابط متقابل متغیرها یا به بیان نظری، روابط متقابل عوامل که به صورت گرافیکی ترسیم شده است، توصیف می کنند.

این ترسیم گرافیکی یا مدل های نظری، بخش اصلی چرخه ایجاد نظریه را تشکیل می دهند (Daresh and Playko, 1995).

یک الگو یا مدل ابزاری است که برای نشان دادن روابط پیچیده، به صورت ساده و قابل فهم مورد استفاده قرار می گیرد (Stoner, Freeman,& Gilbert, 1995).

 

نظریه:

«نظریه تلاشی است برای توصیف پدیده و روابط متقابل بین اجزای پدیده در دنیای واقعی، مشروط بر این که ماهیت واقعی جهان را انعکاس دهد» (Daresh and Playko, 1995, p.72).

یک رویکرد برای توسعه نظریه این است که با پی ریزی یک فرضیه شروع کرد و سپس اجازه داده شود با جمع آوری داده های تجربی، مورد آزمون قرار گیرد.

این فرآیند سه مرحله را شامل می شود:

(1) پی ریزی یک فرضیه

(2) قیاس نتایج قابل مشاهده فرضیه و

(3) آزمون فرضیه با انجام مشاهدات و جمع آوری داده های تحقیق (GGall, Borg, & Gall, 1996).

نظریه، اغلب به عنوان مبنای تحقیقات تجربی بیشتر قرار می گیرد و هدف از این گونه پژوهش ها «نظریه آزمایی و تصدیق نظریه» است و منجر به ایجاد تحقیقات جدید می گردد(Daresh and Playko, 1995, p.73).