بسط و آزمون نظریه ایجاب می کند که تحقیق دارای سطوحی از ترکیب، تحلیل و ارزیابی باشد.

چون فعالیت های ما مبتنی بر نظریه است و از سوی دیگر، نظریه ها پدیده های انسانی را توصیف، تبیین و حتی پیش بینی می کنند، بنابراین، برای نظریه پردازان مهم است که نظریه را «به درستی به دست آورند»، یا حداقل «آن را در مسیر درست پیش ببرند».

کرلینگر (1986) درباره نظریه می گوید: «غایت علم، تولید و تصدیق نظریه است».

طبق گفته دورین، دمین و گبل (1990)، نظریه

الف) مشاهداتی که در طول زمان انجام شده است را به صورت کلی توصیف می کند

ب) رفتار را تبیین و پیش بینی می نماید

ج) هرگز نمی تواند ورای همه تردیدها ایجاد شود [و تمامی شک و شبهه ها را برطرف کند]

د) ممکن است جرح و تعدیل شود

ه) اگر به طور کامل مورد آزمون قرار گیرد به ندرت ممکن است کاملاً رد شود، اما بعضی مواقع ممکن است به صورت گسترده برای یک زمان طولانی مورد پذیرش قرار گیرد و بعداً رد شود.

نظریه می تواند به صورت کمی بسط داده شده و مورد آزمون قرار گیرد.

بسط نظریه کمی در مقاله پنجم مورد بحث قرار می گیرد.

در بیشتر مواقع، نظریه ها با رویکرد کیفی ایجاد می شوند، اما به صورت کمی مورد آزمون قرار می گیرند.

تحلیل کمی به طور کلی به تایید نظریه یا بازبینی در آن منجر می شود.

همان گونه که کراون (1998) درباره خط مشی و سایر مفاهیم مرتبط با حوزه آموزش بیان کرده است:

... نظریه ... با استفاده از داده های گردآوری شده، مورد آزمون قرار می گیرد تا یک الگوی آماری را برآورد کند که مفاهیم عددی مربوط به روابط بین یک متغیر (یا متغیرهای) خط مشی مورد علاقه و مجموعه متغیرهای تبیینی را تخمین بزند.

الگوی برآورد شده، ممکن است به طور کامل و یا به میزان اندکی نظریه را تایید کند و یا این که آن را رد نماید.

البته، از دیدگاه محقق، بهتر است که الگوی ارزیابی شده، نظریه را تایید کند.

این حالت، زمانی اتفاق می افتد که متغیرهای اصلی، علائم مورد انتظار را داشته و به لحاظ آماری نیز معنا دار باشند.

با این همه در اکثر اوقات، متغیرهای کلیدی در ارتباط با یک نظریه به لحاظ آماری غیر معنادار می شوند یا علامت نادرست دارند.

زمانی که این حالت اتفاق می افتد باید در نظریه مربوط تجدید نظر شود، مجدداً تعسسن الگو گردد و یا داده های جدیدی جمع آوری شود تا نظریه اصلی را بیازماید.

در اینجا مثالی از پایان نامه ارائه می شود که در آن به بسط و آزمون پرداخته شده است (مثال 3.14).

 

چکیده :

هدف. هدف این تحقیق شناسایی تفاوت های موجود در روش های مدیریت تعارض مدیران مرد و زن مدارس و بررسی رابطه بین روش های مدیریت تعارض مدیران و نظریه رهبری هم افزایی (SLT) است.

روش ها. جامعه آماری مورد نظر این تحقیق، تمامی 13728 مدیران مدارس دولتی ایالات متحده را شامل می شود.

نمونه تصادفی طبقه ای دربرگیرنده 500 مدیر زن و 500 مدیر مرد بود.

داده های کمی و کیفی از طریق پرسشنامه توماس- کیلمن (TKI)، پروتکل مصاحبه باز و پرسشنامه اثر بخشی رهبری سازمانی جمع آوری شدند تا پاسخ سوالات تحقیق که در زیر می آید، به دست آید:

(1) آیا بین روش های مدیریت تعارض مدیران بر اساس جنسیت آنان، تفاوت معناداری وجود دارد؟

(2) آیا بین روش های مدیریت تعارض مدیران زن و نظریه رهبری هم افزایی، رابطه ای وجود دارد؟

(3) آیا بین روش های مدیریت تعارض مدیران مرد و نظریه رهبری هم افزایی رابطه ای وجود دارد؟

(4) آیا میان جنسیت، روش های مدیریت تعارض و چهار عامل نظریه رهبری هم افزایی رابطه ای وجود دارد؟

یافته ها و نتایج. داده های به دست آمده از این تحقیق به این نتیجه منتهی شد که مدیران مرد و زن به طور معناداری روش های مدیریت تعارض متفاوتی دارند.

بین چهار عامل نظریه رهبری هم افزایی و هر یک از روش های مدیریت تعارض، رابطه ای شناسایی شد.

هیچ تفاوت معناداری بین جنسیت و SLT در هر یک از روش های مدیریت تعارض وجود نداشت.

هم مدیران مرد و هم مدیران زن همان عوامل را به عنوان منشأهای عدم تجانس در هر یک از روش های تعارض می دانستند.

این نکته به این معنی است که جنسیت با هر یک از روش های مدیریت تعارض در ارتباط است؛ با این وجود؛ جنسیت با عدم تجانس مشاهده شده میان عوامل SLT و تعارض در هر یک از روش های مدیریت تعارض مرتبط نیست.

توصیه هایی برای تحقیق بیشتر. توصیه های زیر برای تحقیق و بسط بیشتر نظریه پیشنهاد می شود:

(1) درباره مدت تصدی مدیران در رابطه با همسویی SLT بایستی تحقیق بیشتری انجام شود.

(2) تحقیق دیگری باید در خصوص رابطه روش مدیریت تعارض مدیر با روش مدیریت تعارض رئیس هیئت مدیره پی ریزی شود.

(3) تحقیق مستمری که عرضه داده های مربوط به موفقیت دانش آموز و درجه بندی مناطق در ارتباط با روش مدیریت تعارض مدیر را شامل شود، بایستی صورت پذیرد.