در این بخش یک نمونه پیشینه تحقیق در پایان نامه کارشناسی ارشد پزشکی آمده است. ابتدا بدانید که منظور از پیشینه پژوهش این است: تحقیقاتی که در ارتباط با موضوع پایان نامه شما تاکنون نوشته شده است و نتایج آن مشخص شده است.

موضوع پایان نامه ارشد پزشکی:

بررسی مقایسه ای آگاهی و نگرش دانشجویان علوم پزشکی و غیرعلوم پزشکی در ارتباط با طب مکمل و شیوع استفاده از آن

پیشینه پژوهش:

دی سیلویا ، استوبر ، چی فانگ ، بازرگان-حجازی و کوپر در پژوهش خود به بررسی دانش، نگرش و استفاده از طب مکمل در دانشجویان پزشکی با تعداد 261 دانشجوی پزشکی به این نتیجه دست یافتند که دانشجویان سال سوم پزشگی نگرش منفی تری نسبت به دانشجویان سال اول نسبت به طب مکمل دارند(34).

هیونت و همکاران مطالعه ای در جمعیت انگلیس بر روی 7630 نفر انجام داددند نتایج نشان داد که 3/26 درصد از مردم انگلیس طی یک سال از یکی از درمان های طب مکمل و جایگزین استفاده کرده بودند و 44 درصد ان ها در طول عمر خود حداقل از یکی از درمان های طب مکمل و جایگزین استفاده می کنند. براساس نتایج این مطالعه، زنان، تحصیل کرده های دانشگاه، افرادی که دچار اختلالات اضطراب و افسردگی هستند، کسانی که حمایت های اجتماعی کمتری دریافت می کنند و نیز افرادی که 5 یا بیشتر از 5 وعده میوه و سبزیجات در روز مصرف می کنند از جمله افرادی هستند که تمایل بیشتری به استفاده از طب مکمل و جایگزین دارند. بیشتر درمان های مورد استفاده در طول عمر و نیز در طی 12 ماه گذشته شامل ماساژ درمانی (1/31 %)، آروماتراپی (1/11%)، طب سوزنی (2/11%)،

تکنیک های آرامش بخش (10%)ف و استئوپاتی (9/9%) بوده اند. استفاده کنندگان طب استئوپاتی از همه گروهها مسن تر و آن هایی که از طب یونانی استفاده کردند از همه جوانتر بودند(35).

نتایج پژوهش اکسیو و همکاران نشان داد که 9/68% افراد حداقل یکی از درمان های طب مکمل و جایگزین در طول 12 ماه گذشته استفاده کرده بودند که از بین این افراد 44% به متخصص طب مکمل و جایگزین مراجعه کرده بودند. هزینه ای که توسط مردم کشور سالانه برای طب مکمل و جایگزین صرف می شود 13/4 هزار میلیون دلار در استرلیا می باشد. استفاده از طب مکمل و جایگزین در بین گروه سنی 18-34 سال ، زنان، شاغلین، تحصیل کرده ها، افرادی که از بیمه خصوصی استفاده می کننده و آن هایی که از سطح درآمد بالاتری برخوردارند رایج تر بوده است(12).

نتایج پژوهش لیم ، سددارنگینگ ، چان و هنگ ، در زمینه استفاده از طب مکمل نشان داد که 76% از مردم از طب مکمل و جایگزین در طی 12 ماه گذشته استفاده کرده بودند. زنان ½ برابر بیشتر از مردان از طب مکمل و جایگزین استفاده کرده بودند. طب سنتی چینی (88%) و پس از آن طب سنتی مالزی (جامو) (8%) و آیورودا (3%) بیشترین شکل های از طب مکمل مورد استفاده بودند و فقط 7/1% افراد از سایر انواع طب مکمل و جایگزین مانند آروماتراپی، یوگا، کایروپراکتیک استفاده کرده بودند. نتایج این مطالعه نشان داد که 72% مردم از طب مکمل و جایگزین برای حفظ سلامتی استفاده می کنند و تنها 28% از آن برای درمان بیماری بهره می برند(36).

نتایج پژوهش لی و بوکر بر روی 282 دانشجوی پزشکی نشان داد که بیشتر دانشجویان دارای نگرش مثبت نسبت به طب مکمل بودند و سطوح بالایی هم استفاده از طب مکمل را گزارش کردند. 5/73% از دانشجویان استفاده از حداقل یک روش طب مکمل و 54% گزارش استفاده از دو روش را کرده بودند. 81% استفاده از اینترنت را به عنوان یک منبع اصلی اطلاعات برای طب مکمل گزارش دادند(37).

میرزایی و همکاران در زمینه آگاهی و نگرش پزشکان رفسنجان در مورد طب مکمل و جایگزین به این نتیجه دست یافتند که 8/553 درصد افراد از سطح آگاهی خوب در خصوص طب مکمل و جایگزین داشتند. همچنین 7/57 درصد مردها و 4/64 درصد زنان دانش خوبی در خصوص طب مکمل و جایگزین داشتند.

بنابراین از نظر آماری اختلاف معناداری بین جنس و سطح دانش در خصوص طب مکمل وجود نداشت. علاوه بر آن افرادی که دانش خوبی در خصوص طب مکمل و جایگزین داشتند؛ 3/9 درصد نگرش مثبت و از افرادی که دانش متوسطی در خصوص طب مکمل و جایگزین داشتند؛ 100 درصد نگرش منفی و از افرادی که دانش ضعیفی در خصوص طب مکمل و جایگزین داشتند؛ 100 درصد نگرش منفی نسبت به طب مکمل و جایگزین داشتند(31).

قاسمی، حسنوند و ولی زاده در پژوهش شان از 162 پرستار و 115 دانشجوی پرستاری خواستند تا اگاهی و نگرش خود را نسبت به 19 روش طب مکمل و جایگزین مشخص کنند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که بیشترین آگاهی در بین دانشجویان نسبت به رژیم درمانی (9/60%)، ماساژ (4/50%)، ویتامین ها (7/48%)، درمان های گیاهی (3/41%) و دعا درمانی (8/35 %) گزارش شد. هر دو گروه کمترین آگاهی را نسبت به روش های آروماتراپی، هومیوپاتی، کایروپراکتیک، بیوفیدبک و طب فشاری گزارش کردند(38).

دواتی و همکاران در پژوهش خود میزان آگاهی و نگرش300 نفر دانشجوی پزشکی در خصوص طب مکمل را جویا شدند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که آگاهی و نگرش دانشجویان به ترتیب در 60% و 3/84% موارد در سطح متوسط قرار داشت(33).

بتاییان و همکاران در پژوهش خود به بررسی میزان آگاهی و نگرش پزشکان نسبت به حجامت 152 نفر پزشک را مورد مطالعه قرار دادند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که 16% افراد آگاهی خوب و 18% نمونه ها نگرش بالا (مثبت) نسبت به حجامت داشتند. بین سنف جنس و محل خدمت پزشکان با میزان آگاهی آنان ارتباط آماری معنادار وجود نداشت.

همچنین میزان آگاهی پزشکان عمومی و متخصص در خصوص حجامت با هم فرقی نداشت. بین نگرش نسبت به حجامت با وضعیت استخدامی پزشکان ارتباط معنی داری وجود داشت به گونه ای که پزشکان طرحی نگرش پایین تری نسبت به سایر پزشکان داشتند (001/0> p). بین آگاهی و نگرش پزشکان ارتباط معنی داری وجود داشت (05/0p<)(1).

خوانساری و همکاران در پژوهش خود به بررسی رویکرد بین المللی به درمان بیماری های شایع با استفاده از روش های مختلف طب مکمل به این نتیجه دست یافتند که بیماری های سیستم عصبی و مسائل روانی با 2/24 درصد و استفاده از گیاهان با 1/30 درصد موارد به ترتیب شایع ترین موضوع مورد درمان و روش مورد استفاده بودند.

در مجموع 6/91 درصد مقالات به اثر مثبت ناشی از طب مکمل در درمان اششاره کرده و 8/44 درصد از همین مقالات ذکر شده بر لزوم تحقیقات بیشتر برای تعیین اثر و مکانیزم عمل روش های طب مکمل تاکید داشتند(39).

طهرانی بنی هاشمی، اصغری فرد، حقدوست، برغمدی، محمد حسینی پژوهشی در زمینه فراوانی استفاده مردم از روش های مختلف طب مکمل و سنتی در شهر تهران بر روی 6148 نفر از شهروند تهرانی انجام داد نتایج نشان داد که بیشترین رضایت از روش های یوگا درمانی/مدیتتیشن، طب سنتی/بومی ایران و آب درمانی گزارش شد. شایع ترین شکایات و بیماری هایی که روش حجامت برای درمان آنها مورد استفاده قرار گرفته بود، «اختلالات انعقادی»، «کمر درد و سایر بیماری های عضلانی-اسکلتی» و« آکنه و سایر بیماریهای پوستی» بودند(40).

صنوبر طاهائی، رشیدی، و هژیر، در پژوهش خود به بررسی نگرش و میزان آگاهی جامعه پزشکی شهر سنندج در مورد داروهای گیاهی و تجویز آنها پرداختند. یافته های پژوهش آنها نشان داد که 2/52 درصد جامعه آماری دارای نگرش مثبت نسبت به تجویز گیاهان دارویی بودند.

5/23 درصد از آگاهی ضعیف، 22/2 درصد آگاهی متوسط، 2/37 درصد آگاهی خوب و 7/16 درصد آگاهی بسیار خوب در زمینه داروهای گیاهی و تجویز آنها برخوردار بودند. 4/81 درصد از جامعه مورد مطالعه اقدام به تجویز حداقل یکی از گیاهان دارویی نموده بودند.

بین میزان آگاهی جامعه آماری و شغل رابطه معناداری وجود داشت، به طوری که بیشترین آگاهی مربوط به داروسازان و کمترین آگاهی مربوط به ماماها بود (001/0 P=). بین شغل و اقدام به تجویز داروهای گیاهی رابطه معناداری وجود داشت (05/0 P=). دارو سازان با 1/ 94 درصد و پزشکان عمومی با 81 درصد بیشترین میزان تجویز را داشته اند(41).

نتایج پژوهش صدیقی، مفتون، و مشرفی، در زمینه میزان آگاهی و بینش جمعیت شهر تهران نسبت به طب مکمل و میزان استفاده از آن نشان داد که میزان آگاهی از هرکدام از روش های تحت مطالعه عبارت بودند از:

طب گیاهی (6/75%)، طب سوزنی (6/43%)، هیپنوتیزم(2/39%)، انرژی درمانی (1/28%)، یوگا (1/22%)، مراقبه (3هیوپاتی (1/4%). 2/42 درصد از جمعیت تحت مطالعه از یکی از روش های طب مکمل استفاده کرده بودند. میزان استفاده از هر کدام از روش ها عبارت بودند از:

طب گیاهی (4/38%)، انرژی درمانی (4/3%)، یوگا (3%)، طب سوزنی (7/2%)، مراقبه (3/1%)، هیپنوتیزیم (2/1%) و هومیوپاتی (4/0 %) (42) .