انواع رویکردهای زوج درمانی - مبانی نظری و پیشینه تحقیق انواع زوج درمانی

انواع رویکردهای زوج درمانی - مبانی نظری و پیشینه تحقیق انواع زوج درمانی

زوج درمانی گلاسر 49 صفحه همراه با پیشینه جدید و منابع

زوج درمانی تلفیقی 11 صفحه همراه با پیشینه جدید و منابع

زوج درمانی خود تنظیمی یا خود نظم بخشی 26 صفحه همراه با پیشینه جدید و منابع
جزئیات بیشتر در ادامه مطلب + دانلود فایل

پیشینه داخلی و خارجی جدید:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
85 صفحه (سه مبانی نظری و پیشینه درباره زوج درمانی)
کد:
860 mb

رویکرد های زوج درمانی که از نظر تجربی حمایت شده اند ۱.زوج درمانی رفتاری،شناختی و شناختی _رفتاری؛ زوج درمانی رفتاری (BCT) رویکردی است که درباره ی آن بسیار زیاد تحقیق شده است. BCT به شکل مشترک و با هدف تغییر تعامل بین همسران اجرا می شود. در BCT تعاملات ناسازگارانه به عنوان مشکلات رابطه تلقی می شوند. BCT بر کاربرد مبادله و آموزش رفتار در ارتباطات و حل مسأله تأکید می کند. تأكيد BCT بر ارزیابی الگوهای تعاملات کلیدی بین زوجین است. یک الگوی مشترک در میان زوجین آشفته، الگوی ارتباطی «خواهش - گریزه است .این الگو به این صورت است که یکی از زوجین به دیگری نزدیک شده و از او درخواست تغییر می کند، در حالی که زوج دیگر با عقب نشینی و کناره گیری به او پاسخ می دهد. این الگوی تکراری غالبا «خود تداوم بخش» است و ثابت شده است که باعث فروپاشی رابطه می شود. از نظر BCT هدف درمان غلبه بر این الگو است و این کار از طریق آموزش دادن شکل های جدید ارتباطی به زوجین انجام می شود که بر سبک ناسازگارانه غلبه کرده و حل تعارض را به طور مؤثر افزایش می دهد. این کار می تواند شامل ترکیبی از آموزش مهارتهای ارتباطی و حل مسأله باشد. زوج درمانی شناختی شامل کاربرد مدل های شناختی است که یک (۱۹۷۹) آن را | در مورد مشکلات رابطه ای ارائه داد. در این رویکرد فرض می شود که شناخت های زوجین باعث تولید واکنش های عاطی و رفتاری آنها نسبت به یکدیگر می شود. | باورهای غیر منطقی در مورد رابطه، از قبيل «هر نوع اختلا نظر با همسر باعث فروپاشی رابطه است» یا «مردم نمی توانند سبک و شیوه ارتباطی شان را تغییر دهند»، زمینه ای را برای عواطف منفی در روابط راهم می کند. عامل خطرفرین دیگر اسنادهای سرزنش کننده زوجین به یکدیگر است. از قبيل «او این کارهای ناخوشایند را فقط برای آزار من انجام می دهد»، این نوع اسنادها موجب عواطف منفی در رابطه می شود. هنگامی که منفی گرایی در رابطه به حد نهایت می رسد، تأکید روی شناسایی و تغییر این نوع شناخت های ناسازگارانه قرار می گیرد. زوج درمانی شناختی _رفتاریCBCT ، رویکرد های درمانی رفتاری و شناختیرا ترکیب می کند.در CBCT درمانگر استراتژی های تغییر رفتاری را از قبیل آموزش مهارت های برقراری ارتباط ،با بازسازی شماختی ترکیب می کند.هدف از تعامل ، اصلاح تعاملات رفتاری همسران و ارزیابی شناختی آن ها است. اکنون بیش از ۲۵ تحقیق کنترل شده در مورد CBCT وجود دارد که در آن مشخص شده است که CBCT در مقایسه با عدم درمان و تماس نزدیک درمانگر برای کاهش آشفتگی،ارجحیت دارد.CBCTمهارت های ارتباطی زوجین را بهبود می بخشد ،تعارض های مخرب را کاهش می دهد و مثبت اندیشی در روابط روزمره را افزایش می دهد.مثبت اندیشی به شناخت های درست از همسر و رابطه می انجامد و رضایت مندی از رابطه را افزایش می دهد.در دو تحلیل از نتایج مطالعات انجام شده ،میزان اثر جانبی BCT،به ترتیب ۹/۰ تا۱ انحراف استاندارد بر مبنای رضایت از رابطه است.این میزان نشانه اثر جانبی بزرگی است که با اثر جامبی حاصل از سایر مداخلات روانی قابل مقایسه است. علی رغم کثرت و بزرگی تاثیرات مشاهده شده ی BCT محدودیت های مهمی در مورد تاثیرات آن ها وجود دارد.تقریباً ۲۵ تا ۳۰ درصد تا حدی در نتیجه ی درمان بهبود می یابند.اما همچنان آشفتگی رابطه را حتی بعد از درمان نشان می دهند.حتی بین زوجینی که ابتدا به خوبی به درمان BCT جواب دادند،در طی چند سال آینده به سمت آشفتگی رابطه بر می گردند.همچنین مشخص شده است که زوجینی که مدت طولانی تری را دچار آشفتگی رابطه هستند و نارضایتی شان شدیدتر است،کمتر بهBCT جواب می دهند. بازشناسی محدودیت هایBCT به تلاش هایی منجر می شود که اثر آنها را افزایش می دهد.مداخلات شناختی به تنهایی،شناخت های ناسازگارانه ی رابطه را اصلاح می کند و به رضایت مندی از رابطه می انجامد.مداخلات شناختی به فنون BCT سنتی (شامل مبادله رفتار و تعامل و آموزش مهارت های حل مساله)اضافه می شود،اما منافع رضایت زناشویی ناشی از BCT را افزایش نمی دهد.به هرحال نشان دادن اثر بخشی یک روش در مقایسه با روش دیگر خیلی مشکل است.همانطور که اندازه ی نمونه بزرگتر می شود.باید توان آماری مناسبی را برای نشان دادن اثر اختلافی به کار ببریم.با تعیین اینکه BCT برای خیلی از زوجین اثر بخش است.،شکست در نشان دادن اثرات مضاعف مداخلات شناختی نسبت به BCT ممکن به جهت است به جهت کمبود توان آماری باشد.علاوه بر این ، جتی اگر مداخلات شناختی چیزی به میانگین اثر بخشی BCT در میان زوجین آشفته اضافه نکنند ، اما ممکن است برای بعضی از زوجین آشفته مفید باشد.تمرکزCBCT بر مبادله ی رفتار،آموزش مهارت های ارتباطی و حل مساله و مداخلات شناختی در مورد تغییرات فرایندهای سازگارانه زوجین است که باعث افزایش رضایت مندی از رابطه می شود.به هر حال، در یافته های تحقیقی مربوط به ارتباط بین تغییر در فرایندهای سازگارانه و رضایت مندی از رابطه ، تناقصی وجود دارد .در یک تحقیق دیگر ارتباط بیشتری بین این دو متغییر دیده شده است.تا به حال مشخص نشده است که تغییر در شناخت ها با تغییر در رضایت مندی از رابطه در طی درمانCBCT متفاوت است.به طور خلاصه در مورد اینکه BCT پیشرفت های درمانی را به وسیله ی ابزار های موجود در مدل های سنتیBCT انجام می دهد،شواهد کمی وجود دارد.معمولاً همان طور که در مقالات مطرح شده است،BCT شامل حدود ۱۲ تا ۲۰ جلسه درمانی مشترک دارد،بنابراین اگر تغییرات در مبادله رفتار، ارتباط و حل مساله ،بازسازی شناختی ،مکلنیزم های مهم تغییر تغییر هستند و اگر این تعداد جلسات برای ایجاد چنین تغییراتی لازم است ،پس انتظار ورود که تغییر در این موارد طی دوره درمان به صورت تدریجی است. با وجود این چندین نمونه ارزیابی ازBCT، تغییرات چشمگیری در رفتار شناخت ها و رضایت از رابطه در جلسه اول درمان مشاهده می شود به طوری که در جلسات بعدی درمانی دستاورد کمتر یا هیچ دستاوردی مشاهده نمی شود اگر مکانیسم های فرش شده در مورد منافع درمانی در طول درمانBCT مستند زمین باشد که درمانگر جلسات زیادی را برگزار کند پس از داوری کردن در موفقیت این پیشرفت های سریع سخت است. ۲.زوج درمانی عاطفه مدار و بینش مدار؛یک رویکرد دیگر زوج درمانی که به طور وسیع راجع به آن تحقیق شده،زوج درمانی عاطفه مدار EFTاست.EFTرا جانسون و گرینبرگ مطرح کردند. و تعادل زوجین را به عنوان موضوع تغییر درمانی هدف منشا رویکردEFTدر اصل از روان درمانی های انسان گرایانه و هستی گرایان می باشد.اما در نوشته های اخیر تاکید بیشتر بر مفهوم روان پویایی پیوستگی قرارداده شده است.EFT بیان می کند که تاثیر متقابلی بین تعامل زوجین و تجربه عاطفی درونی وجود دارد.به ویژه روابط آشفته ناشی از سبک پیوستگی های نا امن هستند.هدفEFT دسترسی و پردازش مجدد واکنش های عاطفی اساسی در تعاملاتت زوجین است.این واکنش ها به توسعه سبک های پیوستگی امن تر، و الگوی متفاوت تعامل زوجین،همدلی زوجین نسبت به تجارب یکدیگر و تدوین الگوهای تعاملی جدید منتهی می شود. در زوج درمانی بینش مدار،( IOCT)،مساله انتقال روان پویایی سنتی ،مجدداً مطرح می شود به طوری که تمرکز عمده ی درمان بر این مساله است که چگونه زوجین به طور فردی تعترض های حل نشده خودشان را مطرح می کنند. فرض بر این است که روابط قبلی زوجین این باعث می شود آنها به طور هیجانی و به روشی مخرب نسبت به یکدیگر واکنش نشان دهند. با توجه به این مورد IOCTبه رشد فردی هر یک از زوجین و تاثیر فرآیندهای تکاملی روی تعاملات بین زوجین توجه میکند فرض میکنیم که پردازش مجدد عاطفی و بینش حاصل از چنین اکتشافی واکنش رفتاری و عاطفی زوجین را نسبت به یکدیگر تغییر می دهد و این امر باعث می شود که زوجین بر تضاد های غلبه کنند. یک عنصر مشترک هم در رویکردIOCT، و هم در رویکرد EFT ، تاکید بر عاطفه ی منفی شدید در داخل رابطه است که این عاطفه منفی به آسیب پذیری های فردی هر یک از همسران مربوط می شود.در نتیجه ، زوج درمانی در این چارچوب،بر تغییر واکنش های درونی نسبت به همسر تاکید می کنند.هر دو روش معتقدند که فرایند های تکاملی در روابط سابق به واکنش های منفی فعلی نسبت به همسر می انجامد. EFTحداقل با ۵ تحقیق تجربی ارزیابی شده است و مشخص شده است که در مقایسه با درمان به وسیله شبه دارو و یا به طور کلی عدم درمان ،به طور قابل ملاحظه ای باعث بهبود و افزایش رضایت مندی از رابطه می شود.در نتیجه،EFT معیار حمایت تجربی را دارد.همچنین یک تحقیق تجربی وجود دازد که نشان می دهد رویکرد IOCT نیز به طور معنا داری باعث بهبود تعاملات زوجین و افزایش رضایت مندی از رابطه می شود. رویکرد هایEFT و IOCT نیز همانند رویکرد BCT بر درمان مشترگ با زوجین برای تغییر فرایند های سازگارانه زناشویی تاکیید می کنند،اما مانند BCT بر آموزش مهارت های رفتاری یا رویگرد های منطقی برای تغییر شناختی تاکید نمی کند درجه بندی کارشناسان � جلسات زوج درمانی نشان می‌دهد که از نظر فرایند و محتوای درمان ،IOCTمتفاوت ازBCTاست. برای سنجش مکانیزم‌های تغییردر EFTنیز تحقیقی وجود دارد.روشEFTفرض می کند همانطور که زوجین به تجارب عاطفی رابطه شان دسترسی پیدا کرده و آن ها را مجدداً بررسی می کنند،باید بتوانند در ابزار عاطفه ی خود در داخل جلسه تغییراتی را ایجاد کنند. به ویژه EFTبیان می کند که درمان باید به ابراز عاطفه نسبتاًمثبت توجه کرده و بیان دشمنی و طرد شدن را کاهش دهد. به هر حال دلیل قطعی برای حمایت از توضیحات نظری وجود ندارد در تحقیقی که دامنه این تغییرات در جلسات می سنجند پراکندگی کمی در رضایت رابطه ای بعد از درمان دیده می شود اما در تحقیقات اخیر هیچ رابطه ی معناداری بین این متغیر ها وجود ندارد.