امروزه واژه ساختار در فرهنگ واژگان ادبی جایگاه ویژه ای را یافته است، چرا که با گذشت نیم قرن از آغاز جنبش ساختارگرایی در فرانسه و حتی پس از افول آن واژه ساختار مدخل مهم و قابل توجهی در این فرهنگ ها می باشد.
جزئیات بیشتر در ادامه مطلب + دانلود فایل مقاله
منابع:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
25 صفحه
کد:
223 mt
ظهور ساختارگرایی
در کنار موارد فوق نباید نکته بسیار مهمی را از یاد ببریم و آن نیز موقعیت بسیار مهم زمانی قرن نوزدهم و بیستم در کلاسه بندی و تفکیک علوم مختلف از یکدیگر است، رابرت اسکولز (1) به تخصصی شدن رشته ها اشاره می کند و می گوید: " مهمترین ویژگی نیمه آخر قرن نوزدهم و نیمه ی اول قرن بیستم تقسیم دانش به رشته های جداگانه بود.[که در حوزه فلسفه از آن با نام مکتب تفکیک یا همان تخصصی شدن یاد می کنند]
این رشته ها به حدی تخصصی شدند که به نظر می رسید ترکیب آنها ناممکن باشد. حتی فلسفه، سلطان علوم انسانی، از اریکهِ قدرتش به زیر آمد تا به بازیهای زبانی با خود مشغول شود. فلسفه ی زبان ویتگنشتاین(2) و اگزیستانسیالیسم (3) متفکران قاره ی اروپا همگی فلسفه ی عقب نشینی اند (4)."
اما دلیل دیگری که شاید اهمیت بیشتری در بوجود آمدن این جنبش داشته باشد، پیش زمینه فلسفی این نهضت بود. اساسا نحله های فکری زیادی تا پیش از ساختارگرایی زمینه ساز پیدایش این جنبش شدند و متفکران بیشماری باعث بوجود آمدن ساختارگرایی شدند. در واقع ساختارگرایی برآیند و واکنشی نسبت به چند تفکر فلسفی است: " ساختارگرایی فرانسوی تا حدودی در حکم واکنشی بود به نفوذ اندیشه های هگل(5) گرایانه که نتیجه ی کار فکری کسانی چون الکساندر کوژو (6) و ژان وال (7) بود. در فرانسه ی پس از جنگ دوم جهانی، مباحث فلسفی سرانجام متوجه پدیدارشناسی (8) هوسرل (9) نیز شد. این مباحث در تکامل خود به ظهور آیینی منجرشد که آن را اگزیستانسیالیسم خواندند و متفکرانی چون ژان پل سارتر (10) و موریس مرلوپونتی (11) نمایندگان اصلی اش محسوب می شدند.