بعضی زبانها هیچ واژهای برای دین ندارند. مثلاً، واژۀ سانسکریت dharma، را گاهی "دین" ترجمه کردند که به معنای شرع است.
جزئیات بیشتر در ادامه مطلب + دانلود فایل مقاله
منابع:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
48 صفحه
کد:
179 mt
علی اکبر دهخدا در لغت نامه اش درباره دین و واژه دین درباره معنی لغوی دین چنین گفته است : دین از واژۀ فرانسوی religion به معنای" جامعه دینی" و واژۀ لاتین religionem (اسم religio) به معنای احترام به چیزی مقدس، احترام به الهه ها، تعهد، رابطه بین بشر و الهه ها که ریشه در واژۀ لاتین religio دارد (ریشههای اصلی آن نامشخص هستند). یک احتمال، ریشه یابی از واژۀ مشابه le-ligare است، یعنی تفسیر منسوب به سیسرو که Lego "خواندن"، یعنی re (دوباره) و lego در مفهوم "انتخاب کردن"، "دوباره مرور کردن" یا "با احتیاط اندیشیدن" را بهم مرتبط میسازد. پژوهشگران معاصر مانند تام هارپور و جوزف کامپ بل ریشه یابی ازLigare پیوند داشتن، رابطه داشتن را احتمالاً از واژۀ پیشوندی re-ligare، یعنی re ( دوباره) و ligare " رابطه داشتن" میسر میسازند که سنت آئوگوستین آن را حائز اهمیت ساخت، که البته پس از تفسیر لاکتانتیوس قرار گرفت. کاربرد قرون وسطایی جایگزین مسلک یا طریقه در تعیین جوامع متحد مانند فرقههای رهبانی میشود: در مورد آیین جمع آوری پشمهای طلائی گوسفند نر آسمانی توسط شوالیه در دین آویس میشنویم. زبان شناس ماکس مولر معتقد است ریشۀ واژه انگلیسی religion، واژۀ لاتین religio، در ابتدا تنها در معنای احترام به خدا و الهه، اندیشۀ محتاطانه دربارۀ موضوعات الهی، تقوا ( که بعدها سیسرو آن را ریشه یابی کرد که دلالت بر "پشتکار" داشت ) به کار میرفت. ماکس مولر اکثر فرهنگهای دنیا از جمله مصر، ایران، و هندوستان را در این برهه تاریخی دارای ساختار قدرتی مشابه توصیف کرد. آنچه که امروزه دین باستانی نام دارد، شرع میباشد. اکثر زبانها دارای واژگانی هستند که می توان آنها را "دین" ترجمه کرد، ولی ممکن است کاربردهای متفاوتی داشته باشند، و بعضی زبانها هیچ واژهای برای دین ندارند. مثلاً، واژۀ سانسکریت dharma، را گاهی "دین" ترجمه کردند که به معنای شرع است.
در جنوب آسیای باستان، مطالعه شرع شامل مفاهیمی مانند ریاضت کشیدن برای رسیدن به تقوا و انجام آداب و رسوم تشریفاتی و عملی بود. در ژاپن قرون وسطایی، رابطه مشابهی بین قانون امپراتوری و قانون جهانی یا قانون بودایی وجود داشته است، ولی این قوانین بعدها به منابع مستقلی از قدرت تبدیل گشتند. در زبان عبری، معادل دقیقی برای "religion" وجود ندارد، و یهودیت بین هویتهای دینی، ملی، نژادی، یا قومی تمایزی قائل نمیشود. یکی از مفاهیم اصلی آن، halakha است که گاهی "شرع" ترجمه میشود، که راهنمای انجام تکلیف دینی و اعتقاد و اکثر جنبههای زندگی روزمره میباشد. استفاده از اصطلاحات دیگر مانند اطاعت از خدا یا اسلام نیز بر مبنای تاریخچهها و واژگان خاصی میباشد. واژه دین فارسی ریشه ایرانی دارد و در فارسی میانه هم دین (با یای مجهول) بوده است. در سانسکریت و گاتها و دیگر بخشهای اوستا مکرر واژه "دئنا" آمده دین در گاتها به معانی مختلف کیش، خصایص روحی، تشخص معنوی و وجدان بکار رفته است و به معنی اخیر دین یکی از قوای پنجگانه باطن انسان است واژه های دین از واژه اوستایی دَئِنا ریشه میگیرد. خود واژه دئنا به ریشه کارواژه "دا" به معنی اندیشیدن و شناختن میرسد. در اوستا واژه دئنا به معنی دین و نیز نیروی ایزدی بازشناسی نیک از بد گزارش شده است. در زبان اوستایی و نیز پارسی میانه به همکردها (ترکیبها)یی گوناگونی از این واژه بر میخوریم مانند: دین آگاهی، دین برداری (نمایش دینی)، دینکرد (کردار دینی)، دین یشت (نام شانزدهمین یشت از یشتهای بیست و یک گانه اوستا) و جز اینها.
«لیس الدین الا سنة الحیاة و السبیل التى یجب على الانسان ان یسلکها حتى یسعد فى حیاته فلا غایة للانسان یتبعها الالسعادة»: دین جز قانون زندگى و راهى که انسان باید براى رسیدن به سعادت بپیماید، نیست و هدف نهایى انسان همان رسیدن به سعادت است. (قرآن آیه27 سوره روم).