تأثیر پذیری از فکر و نقاشی غربی، در نگارگری ایران، به صورت کمرنگ از اواسط دورۀ صفویه شروع شد. در دورۀ افشاریه و زندیه ادامه پیدا کرد تا اینکه در دورۀ قاجاریه و پهلوی به اوج خود رسید.
جزئیات بیشتر در ادامه مطلب + دانلود فایل مقاله
منابع:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
52 صفحه
کد:
37 mt
نگرش تفکّرات غربی در هنر
یونان و روم باستان، توجه ویژهای به خود، عقل خود و نیل به خودآگاهی و زندگی عقلانی بر طبق طبیعت و عالم واقع، داشتند. در نظر بعضی از آنان، عقل مقام خدایی داشت و مانند الوهیت تلقی میشد(مددپور، 1388). «در آنجا خدايان، رقيب انسان هستند»(جمشیدی، 1383، 28).
یونانیان میگفتند نظام طبیعت و عقل، زیبا و ساده است و زیبایی اشیاء، با شناخت ما از آنها یکی است؛ بدین ترتیب زندگی زیبا و "دستیابی به روح زیبا" در پی پذیرفتن آن جملۀ معروف یونانی- "خودت را بشناس!"- پدید میآید. بدین ترتیب، برای رسیدن به زندگی زیبا و نیکو، باید از مسیری عقلی گذشت. در آنجا "خود" از اولویت اول برخوردار میشود و همچنان که آدمی در جهت خودآگاهی کامل گام برمیدارد(گاردنر، 1386، 116).
با ظهور مسیح، نگرش هنرمند به سمت معنویت رفت و برای اولین بار، سخن از اصالت موضوع و فاعل شناسایی(انسان) در برابر خدا و عالم مطرح شد. در قرون وسطی، تعقل در شریعت عیسوی مشاهده میشود. البته هنری که در پایان قرون وسطی ظاهر شد، با هنر ایرانی از حیث دید نسبت به حقیقت فرق دارد. انسان قرون وسطی احساس گناه ذاتی دارد و این باعث شده تا شایستگی کسب حقیقت را از دست بدهد و امکان کسب حقایق متعالی را نداشته باشد(شایگان، 1356). در «نقاشی، حتی هنگام ارائه فضای ملکوتی مانند بهشت و مضمونهایی شبیه به آن، فضا را زمینی و عینی نموده و کیفیتی مادی به آن میبخشد»(ابراهیمی جوزدانی، 1384، 43).