اصطلاح استرس به قرن پانزدهم میلادی برمیگردد که بمعنای تنش یا فشار فیزیکی بکار رفت. در سال 1706 این اصطلاح برای توصیف سختی، دشواری یا بدبختی بکار برده شد و در اواسط قرن 19 به معنای فشار گسترس یافت و این فشار هم به معنای نیروی وارده بر بدن و هم روان مورد استفاده قرارگرفت(ربر ، 1985).
جزئیات بیشتر در ادامه مطلب + دانلود فایل مقاله
پیشینه داخلی و خارجی:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
32 صفحه
کد:
1761 mg
تعریف استرس - دیدگاههای مربوط به استرس - دیدگاه زیست شناختی - دیدگاه روانی ـ اجتماعی- استرس و شخصیت - استرس و بیماریهای جسمی- استرس و سیستم ایمنی بدن - استرس و فرایندهای فکری- عوامل فشارزای دانشجویی- تغییر در سبک زندگی- ازدحام و شلوغی- امتحانات- نمرات- فشردگی دورههای تحصیلی- رقابت- کمرویی- مشکلات مالی، حمایت والدین - یافتن دوست جدید- سنجش فشارزاهای روانی ـ اجتماعی- پیشینه تحقیق - پژوهشهای انجام شده در خارج کشور- پژوهشهای انجام شده در داخل کشور- منابع- فارسی- لاتین
اصطلاح استرس به قرن پانزدهم میلادی برمیگردد که بمعنای تنش یا فشار فیزیکی بکار رفت.
در سال 1706 این اصطلاح برای توصیف سختی، دشواری یا بدبختی بکار برده شد و در اواسط قرن 19 به معنای فشار گسترس یافت و این فشار هم به معنای نیروی وارده بر بدن و هم روان مورد استفاده قرارگرفت(ربر ، 1985).
مفهوم استرس اغلب با هانس سلیه همراه میشود، وی برای نخستین بار این اصطلاح را برای مجموعه خاص از علائم بکار برد.
هانس در سال 1926 در هنگامیکه دانشجوی رشته پزشکی بود مشاهده کرد که موشهای که مواد سمی به آنها تزریق میشود علایمی مشابه افراد بیمار و آسیب دیده از خود نشان میدهند.
وی نخست چنین نشانههایی را "سندرم رنجوری " نامید و سپس واژه "استرس" را برای این سندرم بکار برد.
سلیه این اصطلاح را از فیزیک به عاریه گرفت.
بنابراین استرس هنگامی رخ میدهد که یک نیرو با مقاومت مواجه شده و مواد مقاوم را دچار تغییر و دگرگونی سازد.
"سندرم سازگاری عمومی " عنوانی است که سلیه برای تغییرات جسمانی که بوسیله استرس ایجاد میگردد بکار برد.
لازاروس (1978) با استفاده از توصیف های روانشناختی، استرس را بعنوان مجموعهای از متغیرهای وابسته به هم و فرآیندی که به میزان زیادی مشخص شده است، تعریف میکند که این پیوند یا وابستگی شخصی تصوری بوده و ویژگیهای خاص خود را داراست.
بنابراین بخش عمدهای از واکنش فرد به استرس منوط به ارزیابی فرد از تواناییهای خود، چگونگی برخورد وکنترل موقعیتهای استرسزا و اهمیتی است که چنین رویارویی برای سلامتی فرد دارد (کاپلان وسادوک 1989).
استرس فرآیند انطباق یا سروکار داشتن با محرکهایی پیرامونی است که این محرکها مخرب یا تهدیدانگیز بوده وکارکردهای فیزیکی یا روانی فرد را تحلیل میبرد (لازاروس و فالکمن 1989).
سربازی که در جبهه جنگ جراحاتی متحمل میشود، مادری که فکرآن پسر سرباز خود است، فقیری که گرسنگی میکشد، کاسبی که پیوسته نگران ارزان شدن قیمتهاست و تاجری که برای پول بیشتر تلاش میکند.
همگی تحت استرس میباشند (سلیه ، 1976).
همه انسانها در طول زندگی با استرسها متعددی روبرو میشوند و به گفته سلیه استرس چاشنی زندگی است و رهایی کامل از آن تنها با مرگ امکان پذیر است( سلیه ، 1980).
سلیه در جایی دیگر عنوان میکند که برخی استرسها طبیعی، ضروری و غیر قابل اجتناب هستند.
استرس موجب برانگیختگی رفتار سازشی ارگانیزم میشود، چنانچه استرس لذتبخش باشد به آن استرس مفید گویند و اگر ناراحت کننده باشد آن را پریشانی نامند(سلیه ،1980).