دستيابي به معادله جاذبه ساده ميتواند از طريق اين فرض باشد كه هر كشوري در توليد كالاي خاص خود كاملاً متخصص است. پيش از اقدام براي استخراج اين معادله ميتوان نشان داد كه در صورت وجود كالاهاي متمايزي كه با اقتصادهاي مقياس توليد شدهاند، حجم تجارت بستگي فراواني به اندازه كشور از نظر توليد ناخالص داخلي دارد.
جزئیات بیشتر در ادامه مطلب + دانلود فایل مقاله
پیشینه داخلی و خارجی:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
26 صفحه
کد:
1670 mg
مطالعات تجربي عوامل تعيين كننده جريانهاي تجاري- مركز مطالعات تحقيقات اقتصاد فرانسه- منابع و ماخذ
دستيابي به معادله جاذبه ساده ميتواند از طريق اين فرض باشد كه هر كشوري در توليد كالاي خاص خود كاملاً متخصص است.
پيش از اقدام براي استخراج اين معادله ميتوان نشان داد كه در صورت وجود كالاهاي متمايزي كه با اقتصادهاي مقياس توليد شدهاند، حجم تجارت بستگي فراواني به اندازه كشور از نظر توليد ناخالص داخلي دارد.
براي اين منظور يك مدل تركيبي و مختلط معرفي ميشود كه در آن، يك كالاي همگن ويك كالاي متمايز وجود دارد در اين فرآیند از مطالعه «هلپمن و كروگمن» استفاده ميشود.
براي اين منظور يك مدل تجارت استاندارد 2×2×2 انتخاب ميشود كه در آن، دو كشور (كشور مبدأ و كشور مقصد)، دو عامل توليد (نيروي كار و سرمايه) و دو بخش (كشاورزي و صنعت) وجود دارند.
بخش كشاورزي، كالاي همگن را در شرايط بازده ثابت به مقياس توليد ميكند، در حالي كه بخش توليد صنعتي، بنابه فرض، توليد كنندة كالاي متمايز در شرايط بازده فزاينده به مقياس است.
چنين فرض ميشود كه ترجيحات در زمينه مصرف، همگن هستند.
يك نتيجة مشهور اين مدل چنين است: ”كشوري كه نسبت سرمايه به نيروي كار آن بالاتر است، صادركنندة محض كالاهاي توليد شده و وارد كننده مواد غذايي است، ولي كشوري كه نسبت سرمايه به نيروي كار آن كمتر است، صادركنندة مواد غذايي و وارد كنندة محض كالاهاي توليد شده است.
" اگر نسبت سرمايه به نيروي كار هر دو كشور يكسان باشد، تمام تجارت از نوع درون صنعتي است و هيچ تجارت بين صنعتي وجود ندارد.
به عبارت ديگر، هيچ غذايي صادر يا وارد نميشود و صادرات محض (واردات محض) كالاهاي توليد شده در تمام كشورها صفر است.