موضوع پایان نامه روان پرستاری درباره ضربه روانی (تروما) با یک ایده جدید در ادامه همراه با توضیحات در اختیار شماست.

موضوع پایان نامه روان پرستاری (ایده 380) :

اثربخشی آموزش برنامه شادی سلیگمن بر کاهش نقص شناختی ناشی از سکته مغزی

برای درک اثر بحران و واکنش های مربوط به آن که با فقدان همراه می شود، لازم است اشاره ای به ادبیات پژوهشی ضربه روانی، نظریه های مربوط به فقدان، انتقال ها و رشد چرخه زندگی شود. گرچه ما این اتفاق را ضربه روانی و بحران می نامیم، ولی بین آن دو تفاوت ظریفی وجود دارد. ضربه روانی حاصل یک رویداد غیرقابل پیش بینی و کاملا غیر قابل کنترل است. ممکن است شروع ضربه روانی، حالتی از بحران یا آشفتگی باشد. به عبارت دیگر، بحران لزوما واکنش مستقیم به آنچه برای فرد رخ داد، نیست. بلکه در واقع تفسیر فرد از رویداد است که احساسات، افکار، و رفتار فرد را درگیر می کند (کفیر، ۱۹۸۹؛ کفیر و اسلوین، ۱۹۹۱). سکته مغزی هم مانند بسیاری از وقایع ایجاد کننده ضربة روانی، دارای عناصر غیرقابل کنترل است. شروع آن نیز غیرقابل پیش بینی است و فرد نمی تواند کاری برای متوقف کردن آن اتفاق انجام دهد، اگر چه یک سری اقدامات پیشگیرانه وجود دارد که ممکن است انجام شود. همانطور که دیو می گوید: «مثل گلوله ای بود که ناگهان از خشاب خارج شد.» 

سلیگمن (۱۹۷۵) توازن بین غیر قابل کنترل و غیر قابل پیش بینی را بدین گونه توصیف می کند که وقتی رویدادی غیرقابل پیش بینی مثل سکته مغزی رخ می دهد، عناصر قابل کنترل امنیت تبدیل به احساس ترس و عناصر غیر قابل کنترل می شود. با تأمل در این فرضیه، قابل فهم است که شروع ناگهانی سکته مغزی ممکن است دوره شوک، انکار همراه با احساس ناتوانی، ناامیدی، سرخوردگی، ترس، و یاس به دنبال داشته باشد. این بیشتر در جوانان مبتلا به سکته مغزی است که گمان می کردند سکته مغزی متعلق به سالمندی است. همانطور که جرالدین می گوید: «من برای سکته مغزی خیلی جوان هستم». این ضربه خارج از انتظار طبیعی فرد از مراحل زندگی است، بنابراین نیاز به تطبیق و سازگاری زیادی دارد (اریکسون، ۱۹۸۰؛ لوینسون، ۱۹۷۸). سکته مغزی در افراد جوان باعث می شود توالی طبیعی و ترتیب زمانی مراحل زندگی آنان به هم بخورد و ممکن است زودتر از موعد بازنشسته شوند. این بازنشستگی برنامه ریزی نشده است و بنابراین هیچ آمادگی ای برای پر کردن این شکاف کاری وجود ندارد.

بازنشستگی ناخواسته به دلیل بیماری، همراه با ناتوانی و نیاز به کمک، منجر به احساس پیری در جوان سکته کرده می شود. در نتیجه، برنامه های زمانی زندگی فرد دچار آشفتگی می شود و نیاز به سازمان دهی مجدد احساسش نسبت به خود و زندگی پیدا می کند (اپستین، ۱۹۸۹). این انتقال زمان می برد و تا وقتی فرد فرصتی برای بازبینی ضربه بیاید و معنای تازه به آنچه رخداده بدهد، اثربخش نیست (هرمان، ۱۹۹۲). کسب اطلاعات به صورت مشروح و آماده کردن مراجع برای روبه رو شدن با واقعیت، بسیار مهم است. بازبینی زودهنگام ضربه ممکن است مخرب باشد خاصه برای کسانی که از نقص شناختی ناشی از سکته مغزی رنج می برند. در مراحل اولیه باز سازی احساسات باز مانده، برقراری رابطه امن و قابل اعتماد ضروری است.