اثرات نگرشها در مورد شخصیت از دوران کودکی تا دوران پیری، آدمی با مسائلی مواجه است که به طور مستقیم یا غیر مستقیم با جنسیت وی مرتبط است.

چگونگی روبه رو شدن او با مشکلات تا حدود زیادی به نگرشهای شکل گرفته وی در اوایل زندگیش نسبت به جنسیت مربوط می شود و در عوض بر روش ارزیابی او از نگرش هایش نسبت به سایر مردم اثر می گذارد. برکنریجو ویسنته (۱۹۹۹) در مورد نگرشهای نادرست در مورد جنسیت به قرار زیر هشدار داده اند که هر نوع تجربه فرد در دوران زندگی کودکی تا جوانی در مورد امور جنسی می تواند طبیعی باشد و تنها تحت یک وضعیت تحقق یابد. او نباید با این نگرش بزرگ شود که هر چیزی در ارتباط با مسایل جنسی خطرناک و زشت است. همچنین آلپورت تاکید دارد که نگرش شکل گرفته در اوایل زندگی تعیین کننده کنترل مسائل جنسی در دوران نوجوانی است که به صورت زیر شرح داده شده است: برای مثال، امیال جنسی شکل یافته در چارچوب نگرشهای قدیمی با ترس همراه خواهد بود و تحت تأثیر ویژگیهای اکتسابی قبل از بلوغ قرار دارند و بدین ترتیب هر دو جنسیت (پسر و دختر) دریک زندگی بهنجار تنها نمی مانند و با تمام تصورات شخصی، امیال، خجالتها، علایق، بلند پروازیها، رموز و ایده ها پیوند پیدا می کنند و از نظر هریک، فعالیت جنسی هرگز نقش مشابه ای در آنها ایفا نمی کند.

دلبستگیهای جنسی، اهمیت و هدایت آن در دختر و پسر از تمام پدیده های زندگی متمایز است و بر خلاف جنبه های زیست شناختی مشابه در دختر و پسر، همچنان یک موضوع عجيب و قابل تأمل است. نوع نگرش و رفتار شخص نسبت به مسائل جنسی به تصور از خود فرد بستگی دارد. کسی که احساس کهتری و ناتوانی می کند ممکن است سعی کند که با رفتار جنسی ادراک نامطلوب خود را اصلاح کند و با این کار به خود و دیگران ثابت کند که او یک شخص با کفایت از لحاظ مسائل جنسی است. او ممکن است که در حال پیشی گرفتن از دیگران در مورد مسائل جنسی باشد یا در فعالیتهای جنسی شرکت کند که این فعالیتها موجب تحسين همسن و سالهایش نسبت به او شود. به عنوان مثال، ازدواج زود هنگام، غالبا باعث این می شود تا شخص ثابت کند که بزرگ شده است یا می تواند با شریک زندگی خود زودتر از همسن و سالانش ازدواج کند. قبل از نشان دادن علاقه به جنس مخالف در طول دوره زندگی که می توان آن را «سن خطر» نامید.

یک میل رشد یافته بر گرفته از علائم شناختی و فیزیکی در آدمی وجود دارد. مثلا برای مردان و زنان جوان در دوره سن خطره نوعی اطمینان از علامت نیروی جوانی و کشش جنسی است و مانع هر گونه شک و تردیدی می شود که آنها نسبت به مسائل جنسی و شخصیت خود داشته باشند. از طرفی طبق نوشته استرنج (۱۹۷۵) تاکید بیش از حد بر جنسیت، خصوصیتی است که معرف شخصیت عصبی دوران زندگی ما است. فرد معتاد که به عمل جنسی به طور ناخواسته و تنها به واسطه ارضای جنسی کلیشهای مبادرت می ورزد، برای فرار از کمبود عواطف و حقارت است که به فعالیت جنسی افراطی روی می آورد. معمولا ارضاء جنسی ناتوانی فرد را در نیل به اهدافی که در روابط اجتماعی از آن عاجز است پر می کند. روشی که فرد برای مقابله با مسائل جنسی که در سنین مختلف رشد بر می گزیند چگونگی ارزیابی او را از خود تعیین می کند. نگرش غلط به مسائل نه تنها بر قضاوتهای زناشویی شخص اثر می گذارد، بلکه بر تصور از خود نیز فرد اثر می گذارد؛ بدین صورت که مانند یک شخص ناتوان جنسی در برابر به مسائل جنسی احساس ناتوانی می کند. هدایت موفقیت آمیز مسائل جنسی باعث یک نگرش خود پذیرنده می شود که برای یک شخصیت خوب سازش یافته ضروری است.