مدتهاست که صاحب نظران بر روی کودکانی که در محیط منفی و پر از فشار بزرگ شده اند تحقیق می کنند.

محیطهایی مانند مناطق جنگی، کمپها و اردوگاه آوارگان جنگی، مناطق پر جرم و جنایت. ما مطالب زیادی آموخته ایم از اینکه چه اتفاقی در فرایند رشد آنها می افتد. به طور طبیعی، در این کودکان احتمال مبتلا شدن به مشکلات روانی وجود دارد. این مطلب همچنین در مورد کودکانی که والدین آنها دچار اختلالات روانی هستند، صدق می کند. درصد بالایی از این کودکان اختلالات روانی دارند. برای مثال، یک کودک معمولی که در یک خانواده رشد می کند، حدود بیست درصد خطر ابتلا به بیماری های روانی را دارد از ترس گرفته تا اختلالات رفتاری). اگر کودکی دارای والدینی باشد که اختلالات روانی دارند، این خطر به ۲۰ تا ۵۰ درصد افزایش پیدا می کند. پس این کودکان بیشتر آسیب پذیر بوده و دارای مشکلات عاطفی، مالی و ... می شوند که سبب آنها همان اختلالات روانی در منزل است. جذاب ترین قسمت این تحقیقات در مورد موضوع سکوت دوباره است. کاملا روشن است که حتی در شرایط بسیار پیچیده و سخت، بسیاری از کودکان، هم از نظر اجتماعی و هم از نظر علمی و آکادمیک بسیار موفق ظاهر می شوند. عاملی که والدین اصلا نمیتوانند کاری در قبال آن انجام دهند، عامل ژنتیکی است.

تقریبا در همه اختلالات روانی که مورد مطالعه قرار گرفته اند، عامل ژنتیکی مؤثر بوده است. اما حتی برای والدینی که اختلال دوقطبی دارند، کارهای زیادی می توان انجام داد تا احتمال دچار شدن کودکان آنها را به این اختلال کاهش دهیم. در اینجا به تعدادی از عوامل پیشگیری کننده می پردازیم اهمیت دادن برای مثال، اگر یکی از والدین افسردگی داشته باشد ولی کودک توسط پدربزرگ یا مادربزرگ خود که افسردگی ندارند مورد توجه قرار گیرد، این به کودک کمک می کند که در برابر این مشکل ایمن باشد. و این چیزی است که به کودکان کمک می کند تا دچار افسردگی نشود. حتی اگر والدین به شدت ناتوان باشند اما یک بزرگسال در زندگی باشد که کودک او را دوست داشته باشد و شخصیت تابتی هم داشته باشد، احتمال موفقیت چنین کودکانی بسیار بالاست. محدوده بیماری روانی: همان طور که در نمونه های بالا ذکر شده مردم در شدت و مدت بیماری های روانی، با هم فرق می کنند. کودکانی که والدین آنها بیماری های روانی شدیدتر و طولانی تری دارند، در تنظیم زندگی و شخصیت خود دچار مشکلات فراوانی می شوند.