اگر قدرت استدلال در زمانی که پایه ریزی برای اجتماعی شدن فراهم شده است، بهتر رشد کند کودک قادر خواهد بود از شرطی شدنی که ریشه در تجارب اجتماعی اولیه دارد پرهیز کند.

او تشخیص می دهد که تا چه حد غیر منطقی است که بنابر یک یا چند تجربه ناخوشایند فرض کند که تمام تجربیات آینده ناخوشایند خواهد بود. در هر حال، هنگامی که شرطی شدن اتفاق می افتد بر روابط بعدی اثر می گذارد. اگر شرطی شدن از تجربه های مطلوبی ریشه بگیرد، کودک با رفتاری دوستانه و گرم به مردم واکنش نشان می دهد و پذیرش آنها را کسب می کند و این باورش را تقویت می کند که تمام تجربه های اجتماعی مطلوب هستند و میل او را به داشتن دوست و مشارکت در فعالیتهای اجتماعی افزایش می دهد. همچنین به او برای یادگیری رفتاری که با انجامش تجربه های مطلوب تکرار می شوند، انگیزه می دهد. اگر تجربه های اجتماعی کودک ترسناک باشد او سعی می کند تا جایی که ممکن است از آنها اجتناب کند. اگر تجربه های نامطلوب دال بر زورگویی، گردن کلفتی و دیگر خشونت ها نسبت به او باشد او انگیزه پیدا می کند تا مقابله به مثل کند. همانطور که پیش تر از این در مقالات قبل مورد تاکید قرار گرفت، عکس العملهای بین مردم از روابط عاطفی موجود بین آنها تاثیر می پذیرد. اگر شخصی مردم را دوست داشته باشد رابطهء عاطفی او با دیگران با برتری احساسات مطلوب نشان داده خواهد شد و بالعکس. چگونگی عکس العمل او با دیگران بر چگونگی رفتار دیگران با او و چگونگی قضاوت آنها تاثیر خواهد گذاشت. اگر عکس العمل مثبتی از خود نشان دهد، آنها او را دوست داشته و می پذیرند و پذیرش آنها اثر مطلوبی بر طرز تلقی او از خودش خواهد داشت. مانند هر عملی که تکرار می شود رفتار اجتماعی، غیر اجتماعی یا جامعه ستیز هم به صورت عادت در می آید؛ بنابراین فرد بنابر شیوه های سازگاری با مردم وجهه ای از خود پدید می آورد و به طریقی اجتماعی رفتار می کند تا به عنوان آدمی خونگرم و مهربان، انسانی خوب، یک دوست دوست داشتنی شناخته شود. چنین فردی سریعا از احساس گروه اجتماعی نسبت به خود آگاه می شود و این موضوع بر احساس فرد بر خود تاءثیر می گذارد.


موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی (ایده 324) :

بررسی نقش واسطه‌ای باورهای فراشناختی در رابطه بین پذیرش اجتماعی کودکان و انگیزش پیشرفت