غبطه مانند حسادت از خشم وترس ناشی می شود. تفاوت غبطه با حسادت در این است که محرک غبطه آنی و در اختیار فرد دیگری است؛ یعنی دیگری امتیازی دارد که او از آن امتیاز بی نصیب است.

خصوصیت آن شخص مثل بهره مندی از هوش یا مهارت در ورزش و یا دارایهای مادی شخص نظیر انواع لباسها یا ماشین از جمله این محرکها هستند. غبطه نوعی چشم و همچشمی است، خواستن آنچه که دیگری دارد. فرد دارایی را به دلیل ارزشی که دارایی دارد نمی خواهد بلکه آن را به دلیل ارزشی که جامعه برای آن قائل است می خواهد. اهمیت غبطه به توانایی فرد در شناخت ارزشها و آگاهی نسبی از اعتبار اجتماعی است که با ارزشها همراه است. اغلب غبطه به حسادت منجر می شود. کسی که هیچ حس حسادتی به همکلاسی اش که «با استعداد» کلاس بوده نداشته، ممکن است بعد از گذشت سالها به موفقیت مالی همکلاسی اش، شیوه زندگی و جایگاه او در جامعه غبطه بخورد و بالاخره به او حسادت کند. غبطه مانند حسادت ممکن است مقطعی یا همیشگی باشد. موقعی که غبطه مقطعی است فرد ممکن است به کسی که ماشین نو خریده، افتخار جدیدی کسب کرده یا صاحب فرزندی شده غبطه بخورد. از طرفی هم ممکن است این احساس ملکه ذهن او شود. کسی که از احساس بی کفایتی، ناامنی یا احساس حقارت رنج می برد همیشه فکر می کند آنچه که دیگران دارند بهتر است (مرغ همسایه غاز است) در نتیجه همیشه غبطه می خورد و هرگز از این حس رها نمی شود.


موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی (ایده 322) :

بررسی اثربخشی آموزش معنویت بر کاهش حسادت و سلامت روان در زنان و مردان ...