بسیاری از کودکان فکر می کنند مادرشان فقط به آنها تعلق دارند؛ زیرا مادران از آنها مراقبت می کنند و توجه ویژه ای در برآوردن نیازهای کودکانشان دارند.

در اغلب موارد، قبل از اینکه کودک بتواند محبت و عاطفه مادرش را با عامل خوب دیگری جایگزین کند به دنیا آمدن خواهر یا برادری موقعیت او را به خطر می اندازد و او فکر می کند خواهر یا برادر نوزادش جای او را گرفته است. بدون اینکه از خود بپرسد، عضو جدید خانواده چرا باید جایگاه و موقعیتی که حق مسلم او بوده است را به زور غصب کند از دست نوزاد عصبانی می شود و احساس خوبی که قبلا از آن لذت می برده، از دست می دهد. خشم و ناراحتی کودک موقعی بیشتر می شود که می بینید خواهر و برادرهای بزرگتر او امتیازاتی دارند که او از آنها بی نصیب مانده است، وقتی می بیند خواهر یا برادر مریضش وقت و توجه دیگران را به خود معطوف داشته است یا مادر به پدر خانواده بیشتر توجه می کند، عصبانی و ناراحتی اش بیشتر می شود. در هر کدام از این موارد، کودک هر کدام از اعضای خانواده را تهدیدی برای برهم زدن امنیت و آرامشش می داند و آنقدر بی تجربه و از نظر ذهنی نابالغ و خام است که قادر به درک واقعیت نخواهد بود. والدینی که خواهر یا برادر بزرگتر را الگوی کودک قرار می دهند تا از رفتار خواهر یا برادرش تقلید کند، تا آگاهانه حسادت کودک را بر می انگیزند؛ زیرا کودک فکر می کند به خواهر يا برادر بزرگترش بیشتر بها می دهند.

اگر توجه و محبتی که در منزل و از سوی اعضای خانواده متوجه کودک بوده است در مدرسه و از سوی معلم از وی دریغ شود، کودک احساس نا آرامی و ناامنی خواهد کرد. بنابراین برای حفظ موقعیت خود، ممکن است رفتاری ارباب منشانه نسبت به معلم و کودکانی داشته باشد که همبازی او هستند، وقتی کودک به گونه ای خوب و شایسته خود را با محیط مدرسه وفق داد، طبیعتأ حسادت او کمتر می شود. اغلب در دوره نوجوانی حسادت او بیشتر می شود؛ زیرا در دوره نوجوانی فرد در برخورد با جنس مخالف دچار مشکل و تردید می شود و تمایل او برای محبوب بودن در میان دیگران بیشتر می شود که اگر اینگونه نباشد احساس نا آرامی و ناامنی می کند؛ در نتیجه فرد نسبت به کسانی که از او محبوب ترند یا مانع فرد برای کسب شهرت و اعتبارند حسادت می کند.


موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی (ایده 321) :

مقایسه امنیت هیجانی و شادکامی در کودکان تک فرزند و کودکان فرزند اول با فاصله زیاد