موضوع رساله دکتری روانشناسی عمومی درباره برچسب زنی به عنوان متغیری که جدید و جذاب و کار نشده است در ادامه پیشنهاد شده است.

در واقع برچسب های رفتاری مبهم اند و برای افراد مختلف، معانی متفاوتی دارند. برای مثال از نظر یک فردی، رفتار ناجوانمردانه و غیر ورزشکارانه می تواند به معنی دعوا با یکی از اعضای تیم مقابل باشد، در حالی که برای فرد دیگری به معنای ناسزا گفتن، پرتاب چوب بیس بال و لگد زدن به زمین باشد. به طور خلاصه، رفتارهای ویژه را می توان مشاهده و ثبت نمود؛ اما برچسب های رفتار را نمی توان مشاهده و ثبت کرد. افزون بر این، برچسب ها می توانند به طور نادرست برای توصیف رفتار مورد استفاده قرار گیرند. برای مثال اگر به فردی که موقع صحبت کردن کلمه یا هجایی را تکرار می کند، برچسب لکنت زبان بزنیم و سپس بگوییم که این فرد به دلیل لکنت زبان کلمه یا هجایی را تکرار می کند، از برچسب استفاده نادرستی کرده ایم. تکرار کلمه یا هجا به دلیل لکنت به وجود نیامده است، بلکه رفتاری است که لکنت نامیده می شود. در واقع ارزش اساسی برچسب ها این است که می توان از آنها هنگام اشاره به یک رفتار آماج استفاده کرد. با وجود این، آن رفتار را قبل از مشاهده و ثبت، باید تعریف کرد یکی از ویژگی های تعریف رفتاری مناسب این است که پس از مشاهده ی این تعریف، دو نفر بتوانند یک رفتار مشابه را مشاهده کنند و توافق نمایند که این رفتار در حال وقوع است. هنگامی که دو نفر به طور مجزا رفتار مشابهی را مشاهده و ثبت نمایند آن را توافق بین مشاهده گرها یا اعتبار بین مشاهده گرها می نامند.


موضوع پیشنهادی پروپوزال روانشناسی (ایده 253) :

رابطه برچسب های رفتاری با سبک های تفکر و نگرش های ناکارآمد در دانشجویان