با روش های جدیدی که در این سایت ارائه شده است می توانید برای انتخاب موضوع پایان نامه دکتری روانشناسی عمومی عمومی اقدام کنید.
انتخاب موضوع پایان نامه دکتری روانشناسی عمومی (ایده 41) : اختلال خواب در افراد مبتلا به استرس
بدخوابی، تصویر و واکنشی از بیماری است که در مراحل گوناگون، شکل خاصی به خود می گیرد. نداشتن خواب عمیق در ابتدای بیماری معمولا چیزی عادی به حساب می آید، بیمار روان سور شاید تمام شب را کمابیش خوابیده باشد، منتها این خواب سطحی است و هنگامی که بیدار می شود اصلا احساس سرحالی و بازیابی توان و انرژی از دست رفته را ندارد. هر صدا، شلوغی و چیزهایی از این دست باعث مزاحمت اش می شود و بدخوابی هم وضعیت او را به مراتب بدتر می کند. مصرف قرص و دارو زمینه تولید استرس را از بین نمی برد و بیمار اگر برای وضعیت استرسی خود چاره اندیشی نکند، بدخوابی و مزاحمت ها برای خواب عمیق با شکلی جدید دوباره ظاهر می شود. خیلی ها به دلیل بی اثر» شدن قرص های قبلی، دوباره به پزشک مراجعه می کنند و در فرآیند بی اثر شدن قرص ها، بیمار صبح ها زودتر از خواب بیدار می شود و مشکلات و دلواپسی های زندگی اش را در بیداری، مرور و دوره می کند. عده ای به طور افراطی می خوابند، ولی به رغم این خواب طولانی مدت که به نظر عمیق هم می آید، وقتی بیدار می شوند به همان اندازه قبل احساس خستگی و ناتوانی می کنند. خواب در این حالت برای آنان به مثابه یک عامل فرار از مشکل عمل کرده است.
انتخاب موضوع پایان نامه دکتری روانشناسی عمومی (ایده 42) : استرس و تنظیم هیجان
حساسیت در برابر نور دردسر زیادی در محیط کار برای شخص حساس به وجود می آورد. نشستن پای کامپیوتر برایش کلافه کننده می شود. مجبور می شود از عینک استفاده کند یا آن را تعویض کند که طبعا تأثیری ندارد. در خانه بعضی چراغ ها را خاموش می کند و همین باعث دلخوری دیگر افراد می شود که علت آن را نمی دانند. حساسیت در برابر صدا معمولا آزاردهنده تر است. فرد حساس در برابر هر صدای غیرمنتظره، مزاحم و آزاردهنده، به ناگهان عکس العمل نشان می دهد و صدای گریه نوزاد با جیغ و فریاد بازی بچه ها و موزیک نوجوانان برایش غیرقابل تحمل است. پاره ای از صداها می تواند در حقیقت برای این افراد درد آور باشد. خیلی ها اظهار می دارند که از صدای بلند درد شدیدی در گوش ها» احساس می کنند. همین می تواند باعث برخوردها و کشمکش هایی در محیط کار و خانه شود.
خارش و حساسیت پوستی امری عادی است. این حالت می تواند بسیار کلافه کننده و آزاردهنده باشد و به آلرژی و حساسیت پوستی تعبیر شود. شخص مجبور می شود شامپو و صابون را عوض کند و کرم مخصوص پوستی بمالد. اما تأثیری نمی کند. استرس: حتی می تواند حساسیت و آلرژی گذشته اش را دوباره برگرداند. سرگیجه و نشانه های غش و صرع۔ بروز این نشانه ها اغلب به معنای وجود اضطراب شدید در انسان است. از آنجا که افراد استرسی همیشه نگران ظهور «فاجعه» هستند، چندان بعید نیست که اثرات این نگرانی، اختلالات غده مغزی یا «خونریزی مغزی» را باعث شوند. سرگیجه عموما احساس نااطمینانی به وجود می آورد و باعث هول و نگرانی شخصی می شود که می خواهد؛ حتی مسافت کوتاهی را برود. ادامه این روند می تواند به هول و هراس و ترس از خیابان و میدان، که ترس اولیه نامیده می شود، بیانجامد.
انتخاب موضوع پایان نامه دکتری روانشناسی عمومی (ایده 43) : رابطه استرس با نابسامانی دستگاه گوارشی (IBS)
استرس طولانی مدت، فعالیت بیش از حد آن دسته تارهای سیستم عصبی که به هنگام وقوع خطر، بسیج می شوند را سبب می شود و به اندام های فیزیکی بدن اجازه آرام گرفتن برای ترمیم و بازیابی را نمی دهد. نوع علائم و نشانه هایی که ظاهر می شوند، بسته به درجه و میزان آسیب پذیری هر شخص فرق می کند. پاره ای از علائم معمولی بروز ناراحتی های روانی- جسمی به قرار زیر است: ناراحتی قلبی می تواند از ضربان قلب تا انواع دردهای قفسه سینه را شامل شود. در این حالت حتما لازم است که پزشک، علاوه بر معاینه فیزیکی قلب، به بررسی زمینه های احتمالی فشارهای استرسی هم بپردازد فشار خون بالا این یک علامت دیرآشنای واکنش جسمی به فشارهای سخت عصبی است. شناسایی و ردیابی علل آن، اهمیت فراوانی در تجویز داروی مناسب و اتخاذ روش های لازم دیگر برای معالجه را دارد. تجویز اشتباهی دارو و روش معالجه نامناسب می تواند پیامدهای مخربی در ادامه زندگی شخص بیمار به وجود آورد. IBS یا نابسامانی شدید دستگاه گوارشی از عواقب استرس طولانی مدت است. این وضعیت به آن دلیل بسیار پر دردسر است که وضعیت جسمی - روانی شخص بیمار، در نوسان سریع و دائمی قرار می گیرد. با تکرار تناوبی اسهال شدید، یبوست، نفخ و درد شکم طاقت فرسایی همراه است و نگرانی و حالت روحی نامطمئنی برای شخص بیمار به وجود می آورد؛ زیرا باید مدام و پی درپی دسترسی به توالت داشته باشد.
انتخاب موضوع پایان نامه دکتری روانشناسی عمومی (ایده 44) : مقایسه مهارت های ارتباطی در افراد مبتلا به استرس و افراد روان رنجور
همگان دارای احساس اند. ولی برخورد هر کس با آن متفاوت است و برداشت های گوناگونی از واکنش های احساسی به عمل می آید؛ زیرا که هر کس احساس ویژه خود را دارد. آنچه که باعث خوشحالی یکی می شود می تواند موجبات دلخوری و ناراحتی دیگری را فراهم کند. موردی می تواند سبب نگرانی و استرس یک نفر شود، در حالی که همان مورد هیچ تأثیری بر نفر دیگر نداشته باشد. احساسات برای شناخت بیشتر انسان از خودش و نیز منابع اطلاعاتی او می باشند. با درک بیشتر احساسات خود، امکان درک دیگران و نزدیکی به آنان آسان تر و شدنی تر است. یادگیری چگونگی برخورد با دیگران بزرگترین هنر زندگی است. در کنار دیگران و در ارتباط با آنان است که هویت خود را باز می یابیم، شخصیت مان را شکل می دهیم و به تکامل و اعتلا نایل می آییم. در همه جوامع و فرهنگ ها، پاره ای از رفتار و ابراز احساسات، قابل قبول و پذیرفته شده اند، در حالی که پاره ای دیگر بهتر است بروز داده نشوند. احساسات تند و تیز و غلیظ در غرب طرفدار چندانی ندارد، آن را سبک، خام و ناپخته و غیرمنطقی و مزاحم می دانند و با دیدی کم ارزش به آن نگاه می کنند. «آدم های احساساتی»
درست همین واژه را شایسته تصمیم گیری صحیح و مناسب نمی دانند. در صورتی که درست عکس این صحیح است: در تمامی تصمیم گیری ها با هر میزان منطق موجود در آنها، همیشه احساس است که نقش تعیین کننده در قضاوت های ما دارد. ایده آل و نهایت آرزوی فرهنگ غرب در طول سالیان دراز این بوده که یک شخص مسلط و مصمم، قبل از هر چیز باید از بخش غربی نیمه مغزش استفاده کند. یعنی همان قوه عقل، منطق و نیز اندیشه حسابگر۔ پس انسان احساساتی و حساس بهتر است قبل از ابراز احساساستش، درباره آنها اندیشه کند و بعد هم در قالب کلمه و جمله بروزشان دهد. استرس از انسان موجودی «بی درد» می سازد که قلبش را به روی تمام وقایع و واکنش های احساسی بسته است. احساسات نشانه آگاهی انسان از چگونگی سلامتی جسم، روان و حد و مرز تحمل او می باشد و موقعیت روحی و روابط کاری محیط کار یا وضعیت عشقی او را به اطلاعش می رسانند. انسانی که گرفتار استرس می شود از طریق احساساتی هدایت می شود که خود هیچ آگاهی از آنان ندارد. ما پیوسته تصور می کنیم که از خودآگاهی احساسات برخورداريم.
انتخاب موضوع پایان نامه دکتری روانشناسی عمومی (ایده 45) : نشخوار ذهنی و شادکامی و هیجان مثبت و منفی
برای پیشگیری از استرس و روان سوری یا گذر از آنها باید افکارمان را مورد توجه و ملاحظه قرار دهیم. طرز تلقی و تفکر ما بر چگونگی حال و زیست ما تأثیر فراوان دارد. اگر که ما دم به دم افکار مزاحم را در مغزمان مالش و پرورش دهیم و پی در پی غرغر کنیم و بهانه بگیریم، شادی و نشاط و سرزندگی را از خود رانده ایم. اگر خود را دست کم بگیریم و منفی بافی کنیم و تصور کنیم ارزش چندانی نداریم، کم کم باور می کنیم که واقعیت وجودی و شخصیتی مان همین است. بدین ترتیب حواس و احساساتی را فعال کرده و دامن زده ایم که باعث دلمردگی و افتادن مان در پیچاپیچ های ناخوشایند و بیماری زا می شود. همان گونه که نسیم، برگ های درختان را سبک بالانه به رقص در می آورد ما هم باید افکار و تخیلات مان را آزادانه بال و پر دهیم و به پرواز در آوریم و افکار مثبت را بارور کنیم تا گردش طبیعی نشاط آور زندگی آغاز به فعالیت کند.