شواهدی به نفع همراهی میان اختلالات عملکرد شناختی و اختلالات افسردگی دوران کودکی وجود دارد.

در ضمن، به نظر می رسد مشخصات این اختلالات با آن چه در متون مربوط به بزرگسالان گزارش می شود مشابهت دارد، بنابراین می توان نتیجه گرفت که شناخت درمانی می تواند برای کودکان افسرده مفید باشد. با این حال، برای مداخلهی مؤثر لازم است تفاوت های تکاملی را در پردازش شناختی بین کودکان و بالغین تعیین و درک کنیم. برای پرداختن به این موضوع به نظر می رسد باید به چندین نکته درباره عملکرد شناختی کودکان افسرده پاسخ داده شود (کاربر را ببینید، ۱۹۹۲).

وجود یک توافق کلی در میان صاحب نظران نشان می دهد که جریان های شناختی کودکان تا سن ۸ سالگی به سطحی از تکامل رسیده اند که بتوانند اختلالات افسردگی را تجربه کنند. با این حال، مشخص نیست آیا پردازش شناختی در سنین مختلف شکل های مختلفی به خود می گیرد یا خیر. برخی محققین به دو طبقه وسيع مشابه از شناخت، انتظارات و اسنادها در جوانان و بزرگسالان اشاره می کنند (گ. ليب و لوینشان، سیلی، روهده، ورندر، ۱۹۹۳)، در حالی که دیگران چنین موردی را تأیید نمی کنند (کاربر، وليس، شانلی، ۱۹۹۳).

به همین ترتیب، مشخص نیست که آیا مفاهیم جدید در مقاطع متفاوتی از جریان رشد پیدا می شوند. برای مثال، کاربر و همکاران (۱۹۹۳) رشد پدیده استقلال با خودمداری را، که می تواند عاملی برای آسیب پذیری افراد به ابتلا به افسردگی باشد، با افزایش سن گزارش کردند.

نمونه موضوع پیشنهادی :

اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر شایستگی اجتماعی کودکان پیش دبستانی


دانلود پروپوزال کامل این موضوع