نتایج سال ها تحقيق اکنون به وضوح از عدم پذیرش «علت واحد» يا «نارسایی واحد» حمایت می کند.

اقدام همگانی در این زمینه، شناخت مشکلات متعدد و آموزش به کودک مبتلا به نارسایی فکری خاص است. آموزش از کودکی به کودک دیگر متفاوت است و این وابسته به نوع مشکلات فرعی مشخص شده ای است که او با آن روبرو است تحقیق برای یافتن علت اختلال های یادگیری در یک کودک یا در بسیاری از کودکان شبیه یک داستان پلیسی است که در آن بسیاری از مظنونان باید یکی بعد از دیگری حذف گردند تا مقصر واقعی پیدا شود. هر چند این داستان پلیسی دارای راه حل های متعددی می باشد، مانند علت اصلی اختلال های یادگیری است که از کودکی به کودک دیگر که چنین برچسبی خورده است، کاملا متفاوت است موضوعی که باید بیان شود این است که شیوه پردازش اطلاعات کودک چه اندازه عیب دارد.

موضوع دیگر این است که کاملا می توان انتظار داشت همان نقص در هر کودکی که به عنوان مبتلا به اختلال های یادگیری طبقه بندی می شود، ظاهر شود. شاید برای کودکی مشکل در این باشد که اطلاعات دیداری چگونه پردازش شده و شاید مشکل در ادراک شنیداری باشد. شاید مشکل در آن باشد که چگونه اطلاعات ذخیره شده و کودک چگونه اطلاعات ذخیره شده را سازماندهی می کند. هر کسی باید بپذیرد که هر دانش آموز مبتلا به اختلال های یادگیری باید چنان رفتار کند که گویی مشکلاتش بی نظیر، منحصر به فرد، و شخصی است این داستان پلیسی پیچیده ای است، زیرا به نظر می رسد کودک مبتلا به اختلال های یادگیری در گذشته مکررا در تکالیف مدرسه شکست خورده است و در برخی از مشکلات موجود به تاریخچه شکست و عکس العمل کودک به آن و هم چنین به شرایط اولیه مربوط می شود.

به طور خلاصه، فرضیه های زیادی برای علت اختلال های یادگیری به وجود آمده که توسط محققان پیگیری می شود. نتیجه این است که احتمالا چندین نوع کودک مبتلا به اختلال های یادگیری وجود دارد و هنگامی که این نارسایی ها تشخیص داده شوند، علت یا علل آنها هنور تا حدود زیادی ناشناخته می باشد.

نمونه موضوع پیشنهادی :

اثر بخشی برنامه ایمن سازی روانی بر سبک اسناد دانش آموزان با اختلال نارساخوانی


دانلود پروپوزال کامل این موضوع