مسائلی مانند این که کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلالات عاطفی رفتاری کجا و چگونه بایستی تعلیم و تربیت ببینند ذهن متفکران را به خود مشغول داشته است.

گروهی معتقدند باید این کودکان را در کلاس های استثنایی تحت آموزش های شدید و متناسب با مشخصات فردی آنها آموزش داد و گروهی دیگر به یکپارچه سازی این کودکان با کودکان عادی تأکید می کنند. ولی در هر صورت برخی متفکران به یکپارچه سازی این کودکان با کودکان عادی به دیده شک و بدبینی مینگرند. مخصوصا این یکپارچه سازی را در سطح دبیرستان، به ویژه اگر کودکان دارای اختلالات شدید باشند، همراه با خطرات احتمالی قلمداد می کنند متخصصان آموزش و پرورش، تحت پوشش قرار دادن جوانانی را که در اثر جرم های سنگین زندانی شده اند و خردسالان دارای اختلالات عاطفی- رفتاری را مصلحت می دانند و در این راه از هیچ کوششی مضایقه نمی کنند.

نظریه پردازان مختلف با تحت پوشش قرار دادن جنبه های هوشی و رفتاری، شناختی و عاطفی افراد مختلف، در جهت ارائه راه های مؤثر درمان این کودکان پیش می روند. وجود اختلاف بین والدین، متخصصان و مدافعان حقوق کودکان استثنایی و تأسیس تشکیلات و سازمان هایی برای والدین و خانواده های این کودکان که بتوانند به طور جدی از حقوقشان حمایت کنند، یکی از مسائل امیدوارکننده در این عصر است. در کشور ما، متخصصان با استفاده از تجارب کشورهای پیشرفته و تجارب گذشته خود، بایستی برنامه هایی جدی برای کودکان دارای اختلالات عاطفی- رفتاری طرح ریزی کنند و از اشتباهات گذشته و کنونی کشورهای پیشرفته درس عبرت بگیرند تا دچار سردرگمی نشوند.

نمونه موضوع پیشنهادی :

بررسی رابطه مشکلات رفتاری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر متوسطه دوم با ناسازگاری زناشویی والدین


دانلود پروپوزال کامل این موضوع