چهارچوب تئوریک مدل مفهومی در تحقیق چیست؟

 مدل مفهومی در طرح تحقیق اهمیت بالایی دارد. در ادمه قصد داریم تا به این سوال پاسخ دهیم که چهارچوب تئوریک این مدل چیست؟

چهارچوب تئوریک تحقیقی ارتباط بین متغییر ها و نحوه این ارتباط را مشخص می سازد.

یك چهارچوب تئوریك خوب باید در برگیرنده كلیه متغیرهای مهم مؤثر بر مسئله و نحوه ارتباط آنها با یگدیگر باشد.

در چهارچوب تئوریك ارتباط بین متغیرهای مستقل، وابسته، واسطه ائی و تعدیل كننده مشخص می شود.

مشخصه های اصلی یك چهارچوب تئوریك بصورت زیر است:

1. در چهارچوب تئوریك متغیرهای مرتبط با مسئله باید دقیقا شناسایی شده و تعریف شوند.

2. در چهارچوب تئوریك نحوه ارتباط بین متغیرها و دلایل وجود آنها مشخص می شود.

3. اگر ارتباط بین متغیرها بر اساس نظریه ها و نتایج تحقیقات گذشته پایه گذاری شده است، در اینصورت بحث ها و استدلال های مربوطه باید بطور مشخص در چهارچوب تئوریك تدوینی ارائه شود.

4. برای ارتباطات نظری یك نمودار تصویری تدوین شود.

مشخصات چهارگانه فوق در غالب مثال زیر بهتر قابل درك است.

 

مثال:

در پی مقرراتزدایی در شركتهای هواپیمائی آمریكا رقابت شدیدی برای كاهش قیمت بلیط سفرهای هوایی در بین شركتهای هواپیمائی آمریكا بوجود آمد و در همین راستا هر شركت تلاش می كرد كه از طرق مختلف هزینههای خود را كاهش دهد.

از طرفی حفظ استانداردها و رعایت سلامتی پروازها نیز فاكتور مهم برای كلیه شركتهای هواپیمائی محسوب می شود.

در رابطه با حوادث و سوانح هوائی پیش آمده در آمریكا خصوصًا شركت هواپیمائی دلتا عوامل زیر بعنوان علل احتمالی حوادث فوق گزارش شده است.

1. ارتباط ضعیف میان كاركنان داخل كابین هواپیما (خلبان، كمك خلبان و مهندس پرواز).

2. هماهنگی ضعیف بین كاركنان زمینی پرواز و كاركنان كابین خلبان.

3. ارائه حداقل آموزش برای كاركنان كابین خلبان.

4. فلسفه مدیریتی مبنی بر تشویق عدم تمركز گریی با توجه به اطلاعات فوق چگونه می توان یك چهارچوب نظری (تئوریك) برای مسئله تهدید سلامتی پروازها ارائه كرد.

چهارچوب نظری برای مسئله تهدید سلامتی پروازها متغیر اصلی مورد توجه در این تحقیق تهدید سلامتی پروازها است متغیر فوق، وابسته به چهارچوب متغیر مستقل ارتباط داخلی بین كاركنان كابین خلبان، ارتباط بین كاركنان زمینی و كاركنان كابین خلبان، عدم تمركزگرائی و آموزش كاركنان كابین خلبان در نظر گرفته می شود.

در چهارچوب نظری قابل توسعه برای مسئله مورد نظر، ملاحظات زیر مورد توجه است.

ارتباط كم و ضعیف بین كاركنان كابین خلبان احتمال حوادث و سوانح هوایی را افزایش داده زیرا در اینحالت اطلاعات كمی بین خلبان و مهندس پرواز رد وبدل شده و هر كدام بصورت انفرادی كار خود را انجام داده و كل سیستم كمتر مورد توجه واقع شده است.

در شرایط عدم ارائه اطلاعات صحیح و به موقع توسط كاركنان زمینی، احتمال وقوع سوانح و حوادث هوایی بیشتر شده زیرا در سیستمهای كنترل هوایی ارتباط منظم و به موقع كاركنان زمینی و كاركنان كابین خلبان پایه و اساس سلامتی پروازها را تشكیل می دهد.

عدم تمركزگرایی بنوبه خود بر تهدید سلامتی پروازها و ارتباط داخلی بین كاركنان كابین خلبان و ارتباط بین كاركنان زمینی و كاركنان كابین خلبان مؤثر بوده و تأثیر فوق در گزارشهای شركت هواپیمائی دلتا مشهود است.

بطور كلی كارایی نسبی سیستم مدیریت غیر متركز برای تعداد محدود پروازها مطرح بوده و برای حجم وسیع پروازها سیستم كنترل هوایی اساسی دارد.

از طریق آموزشها كاركنان كابین خلبان بیشتر در جریان مسائل ایمنی و استانداردهای ایمنی پرواز قرار گرفته و با كنترل شرایط اضطراری بهتر آشنا می شوند.

آموزشهای ضعیف در افزایش حوادث و سوانح هوایی مؤثر است.

ارتباط بین فاكتورهای مؤثر بر سلامتی پروازها در چهار چوب نظری اولیه در شكل زیر نشان داده شده است.

توجه داریم كه در چهارچوب نظری اولیه ارائه شده برای مسئله تهدید ایمنی پروازهای هوایی، مشخصات چهارگانه چهارچوب نظری شامل، تعریف دقیق متغیرها، نحوة ارتباط آنها، دلایل ارتباط آنها و نمودار تصویری نحوة ارتباط بین متغیرها نیز ارائه شده است.

در مدل نظری ارائه شده شكل بالا ممكن است متغیرهای واسطهائی نیز در نحوه ارتباط بین متغیرها نقش داشته باشد.

مثال آن متغیر واسطهائی ترس واضطراب كاركنان كابین پرواز در هنگام بروز حوادث ناشی از عدم آموزش كافی آنها است.

در اینصورت متغیر ترس و اضطراب تابعی از عدم آموزش كافی كاركنان بوده و ارتباط آن با سایر متغیرها در مدل نظری تهدید سلامتی پروازها بصورت شكل زیر است.

ممكن است در مدل نظری تحدید سلامتی پروازها آموزش بعنوان یك متغیر تعدیل كننده در نظر گرفته شود.

در اینصورت مدل نظری با این فرض بنا میشود كه بروز سوانح هوایی بخاطر ارتباطات ضعیف درونی بین كاركنان كابین پرواز و ارتباط بین كاركنان زمینی و كاركنان كابین پرواز تنها در شرایط عدم آموزش كافی كاركنان كابین پرواز رخ میدهد.

به عبارت دیگر اگر كاركنان كابین پرواز دارای آموزشهای كافی بوده باشد در اینصورت ارتباط ضعیف داخلی بین كاركنان كابین پرواز و ارتباطات ضعیف بین خدمه زمینی پرواز و كاكنان كابین خلبان باعث تحدید سلامتی پروازها نشده و خلبانها كمك خلبانها و مهندسین پرواز آموزش دیده براحتی قادر به كنترل شرایط اضطراری در پروازها خواهند بود.

مدل نظری جدید در شكل زیر نشان داده شده است.