در این مقاله یک نمونه بیان مسئله که در یک پروپوزال آماده پزشکی باکیفیت و سطح بالا نوشته شده است آمده که راهنمای شما در پروپوزال نویسی است.

موضوع پایان نامه علوم پزشکی:

بررسی مقایسه ای آگاهی و نگرش دانشجویان علوم پزشکی و غیرعلوم پزشکی در ارتباط با طب مکمل و شیوع استفاده از آن

مقدمه و بيان مسئله :

یکی از روش های درمانی که سالها در درمان بسیاری از بیماری ها به کار گرفته شده طب مکمل است.

طب مکمل (که طب طبیعی، طب جایگزین یا غیر رسمی نیز خوانده می شود) در بیانیه سال 1978 سازمان بهداشت جهانی (WHO) به طور خلاصه این گونه تعریف شده است: مجموعه تمام علوم نظری و عملی که در تشخیص طبی، پیشگیری و درمان بیماریهای جسمی، ذهنی و یا نابهنجاریهای اجتماعی به کار می رود به صورت گفتاری و نوشتاری از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته است (1).

طبق طبقه بندی مرکز ملی طب مکمل و جایگزین آمریکا، درمان های طب مکمل و جایگزین (CAM) به پنج گروه اصلی تقسیم می شوند:

1. سیستم های پزشکی جایگزین ؛ سیستم های پزشکی کاملی هستند که براساس تئوری و عمل پایه ریزی شده اند، مانند هومئوپاتی، طب چینی، آیورودا و طبیعی درمانی .

2. پزشکی بدن-ذهن ؛ پزشکی بدن –ذهن از تکنیک هایی استفاده می نماید که طراحی آن ها به گونه ای است که تونایی ذهن را برای تحت تاثیر قرار دادن عملکرد بدن افزایش می دهند، مانند مدیتیشن ، بیوفیدبک ،یوگا، هیپنوتیزم ، تای پی ، کی گانگ .

3. درمان های برپایه ی بیولوژیک ؛ این گروه از درمان های طب مکمل از موادی که در طبیعت یافت می شوند مانند گیاهان، غذاها و ویتامین ها استفاده می کنند برخی از زیر شاخه های این گروه عبارتند از شلاتور درمانی و استفاده از فراورده های طبیعی به جز ویتامین ها و مواد معدنی.

4. درمان از طریق حرکت دادن اعضای بدن ؛ این نوع درمان شامل حرکت یک یا گروهی از اعضای بدن است مانند کایروپراکتیک ، ماساژ درمانی و حرکت درمانی. 5. انرژی درمانی ؛ در انرژی درمانی انرژی از راه دست فرد درمانگر به بدن فرد منتقل می شود تا فرد تعادل نرمال انرژی و نهایتا سلامت خود را به دست آورد(2).

تحقیقات علمی، اثربخشی و ایمنی تعدادی از روش های طب مکمل را به اثبات رسانیده است و اکنون از آنها به عنوان روش های تلفیقی یاد می گردد. سایر روش ها نیز، علی رغم مشخص نبودن مکانیسم اثر آنها و عدم وجود شواهد کافی برای اثبات اثربخشی آنها در مقایسه با روش های طب مدرن، توسط بسیاری از بیماران مورد استفاده قرار می گیرند (3).

امروزه میل به طب سنتی و مکمل و استفاده بیشتر از طبیعت، توجهی جهانی است (4-6).

از سال 2002 سازمان بهداشت جهانی توصیه به استفاده از این علوم بشری در کشورهای جهان نمود. هم اکنون نیز این نهاد، با توجه به اقبال جهانی در استفاده از این خدمات طبی، ضمن ارائه گزارش از فعالیت های انجام شده، استراتژی 10 ساله ای از سال 2014 تا 2023 جهت ارتقای این مکاتب ارائه نموده است(7).

دلایلی مثل پر هزینه بودن خدمات طب جدید، عدم رضایت از درمان های طب جدید بخصوص در رابطه با بیماری های مزمن، عوارض داروهای شیمیایی و ... موجب گردیده تعداد زیادی از افراد و پزشکان در سال های اخیر از طب سنتی و مکمل استفاده نموده و یا سفارش به استفاده کرده اند(8، 9). مطالعات انجام شده در سایر کشورهای دنیا حاکی از استفاده قابل توجه از این روش ها بوده و به رغم تمامی پیشرفت ها و تبلیغات انجام شده در مورد پزشکی کلاسیک، هر روز تعداد بیشتری از مردم به طب مکمل علاقمند می شوند(10،11).

به طوری که 48 درصد مردم و 93 درصد پزشکان در استرالیا، 70 درصد جمعیت کانادا، 75 درصد مردم فرانسه، 42 درصد مردم آمریکا حداقل یکبار در سال از خدمات طب مکمل استفاده کرده اند. در استرلیا 5/14 درصد زنان مبتلا به سرطان جهت درمان خود از طب تکمیلی استفاده کرده اند. در استرالیا 80 میلیون دلار، در کانادا 4/2 میلیارد دلار و در انگلیس 3/2 میلیارد دلار سالیانه هزینه صرف خدمات طب مکمل می شود(8، 9).

همچنین طبق مطالعه ای در استرلیا 9/68 درصد افراد حداقل یکی از درمان های طب مکمل طی یک سال گذشته استفاده کرده بودند(12).

همین طور در مطالعه ای که در کره جنوبی انجام شد 8/74 درصد مردم حداقل از یکی از روش ها استفاده کرده بودند(13).

نتایج یک مطالعه در انگلستان نشان می دهد که علت استفاده بیماران از طب مکمل به علت نارضایتی آنها از خدماتی است که از پزشکان عمومی دریافت می کنند. عمده این نارضایتی ها به فقدان مهارت های ارتباطی پزشکان رسمی و توضیحات ناکافی آنها در مورد ماهیت بیماری و خطرات داروهای جدید و نیز عدم احساس مراقبت همه جانبه توسط بیمار مرتبط است(14).

علاوه بر آن، استفاده از طب مکمل در موقعیت های مختلف پزشکی به سرعت در حال رشد است از جمله آن می توان به درد مزمن (15)؛ رهایی از سرطان (16، 17)؛ اختلال عملکرد روده (18، 19)؛ سکته مغزی (20) و افسردگی(21) اشاره کرد.

با توجه به اختلاف دیدگاهها و زمینه های فرهنگی هر قوم و ملیت نحوه استفاده از روش های طب مکمل بسیار متفاوت است. پزشکان نیز در زمینه استفاده از طب مکمل و جایگزین نگرش ها و عملکرد های مختلفی دارند. طیف نظرات آنان از علاقمندی و تشویق بیماران تا موارد ابهام و ناآگاهی و حتی انتقاد متغیر است(22).

بسیاری از پزشکان اطلاع زیادی در مورد این طب نداشته و یا اعتقادی با آن ندارند و در مقابل بسیاری از پزشکان و حتی غیر پزشکان از این روش در درمان بیماری ها سود می جویند(11).

یک مطالعه در کانادا در سال 2000 نشان داد که آگاهی دانشجویان پزشکی درباره طب مکمل از دانشجویان سایر رشته های پزشکی کمتر بوده است(23).

مقاله ای در سال 2003 در ایلات متحده نشان داد که نگرش دانشجویان پزشکی به طب مکمل به 3 سال قبل منفی تر شده است(24).

در نتایج یک مطالعه نیز مشاهده گردید پزشکان به روش های طب مکمل توجه خاصی نشان می دهند، ولی آنها نگرانی هایی را نیز به علت فقدان شواهد علمی در مورد تاثیرات این روش ها و کمبود قوانین مدون و مناسب ابراز می کنند. برای رفع این گونه نگرانی ها و ایجاد گفتگوی مناسب بین پزشکان و ارائه دهندگان طب مکمل، برخی دانشگاه ها از جمله دانشگاه اگزتر در انگلستان به طور مرتب اقدام به برگزاری دوره های آموزشی برای پزشکان عمومی کرده اند. میزان استقبال پزشکان از این دوره ها بسیار خوب بوده و دوره های مشابهی نیز برای پرستاران و سایردست اندرکاران حرفه پزشکی در حال طراحی است (25).

بررسی های مشابه در این خصوص نشان می دهد نگرش اصنافی مانند پرستاران و ماماها در مورد طب سنتی نیز بسیار مثبت تر از قبل می باشد. در این میان دانشجویان پزشکی با وجود داشتن حداقل اطلاعات، بیشترین اشتیاق را برای آموزش استفاده از این روش ها نشان داده اند(26).

در مطالعه ترزی و همکاران 88 درصد پرستاران علیرغم وجود موانعی نظیر کمبود دانش، وقت و آموزش برای استفاده از طب مکمل و جایگزین مشتاق بوده و 60 درصد نیز به میزان متوسط و بالاتر تمایل به استفاده از درمان های مذکور را داشتند(27).

در پژوهش حاضر محقق از طریق بررسی میزان آگاهی و نگرش و میزان استفاده از طب مکمل به دنبال پاسخ گویی به این سوال است که چه تفاوتی بین آگاهی، نگرش و استفاده دانشجویان علوم پزشکی و غیرعلوم پزشکی از طب مکمل وجود دارد؟