مشاوره برای انتخاب موضوع و نوشتن پروپوزال کارشناسی ارشد و دکتری روانشناسی در مورد روانشناسی خانواده و زناشویی نیاز به تخصص عالی در این زمینه دارد.

پذیرفتن تأثير از همسر یک نگرش است، اما این مسئله همچنین یک مهارت است که اگر به نحوه ارتباطتان با همسرتان توجه بیشتر می کنید می توانید در این مهارت عالی شوید. در زندگی روزمره، این مورد به معنی کار کردن روی اصول و عمل کردن به توصیه ها است. وقتی اختلافی با همسرتان دارید، نکته کلیدی این است که تمایل داشته باشید مصالحه و تراضی کنید. برای انجام این کار می توانید در درخواست همسرتان به دنبال چیزی بگردید که می توانید به آن رضایت بدهید. برای مثال، چاد که با کار کردن تا دیر وقت وقتی قرار بود مادر مارتا به دیدن آنها بیاید باعث عصبانیت بیش از حد مارتا شده بود، احتمالا قادر نبود در مورد کار کردن بیش از ساعت معمول کوتاه بیاید، اما شاید میتوانست برنامه ریزی زمانی کارش را تا حدودی تغییر دهد. برای مثال می توانسته تا جمعه برنامه کار کردن تا دیر وقت را به تعویق بیندازد تا اینکه حداقل بتواند به مارتا در مرتب کردن خانه برای دیدار مادر مارتا کمک کند. شاید مادربزرگ مادر مارتا) و خواهر کوچک مارتا می توانستند پسر آنها را برای تمرین فوتبال در روز یکشنبه ببرد (برنامه معمول چاد)، تا چاد بتواند در آن زمان به کارش برسد. اگر مرد با وجود تلاش های فراوان هنوز قادر نباشد از همسرش در یک موضوع خاص تأثیر بپذیرد، این حالت نشانه این است که یک مشکل حل نشدنی و غیرقابل پذیرش مانع از این کار می شود. در چنین موردی، کلید حل مشکل این است که یاد بگیرید با استفاده از توصیه های فصل ۱۰ با یک مشکل حل نشدنی کنار بیایید. نام و كارا یکی از زوج هایی که مطالعه کردیم، با این مسئله روبرو بودند.

آنها دائما سر بادی با هم مشاجره داشتند. کارا فکر می کرد که بادی همه چیز هست به جز یک دوست بادی که بیکار بوده اغلب با دختری که قرار بود با هم ازدواج کنند دعوا می کرد، بعد با حالتی عصبانی به منزل تام و کارا می آمد و پس از کلی درد و دل، روی کاتایه اتاق نشیمن آنها به خواب می رفت. کارا بیش از همه از این می ترسید که بادی روی تام تأثير بدی بگذارد، و به همین خاطر حضور مرتب بادی در خانه اش را یک تعرض و یک تهدید می دانست. اما هر بار که سعی می کرد با نام درباره این موضوع صحبت کند، تام تأکید می کرد که اینجا خفه اوست و او می تواند هر کسی را که خواست به خانه اش دعوت کند. وقتی کارا با او مخالفت می کرده به کارا کم محلی می کرد، کاری که باعث عصبانیت شدید کارا می شد و باعث میشد داد و فریاد راه بیندازد. سپس تام، کارا را متهم می کرد که مشکل خود اوست، و نه بادی۔ کارا از این طرز برخورد نام شدیدا عصبانی بود. از نظر او، تام از پذیرش این مسئله که آنجا خانه او هم بود خودداری می کرد و بدین ترتیب به او بی احترامی می کرده و دیگر اینکه نام باید در تصمیم گیری در خصوص میهمان های خاله شان او را نیز سهیم می گردد.