مشاوره نوشتن پروپوزال ارشد روانپزشکی

برای راهنمایی و  نوشتن پروپوزال ارشد روانپزشکی ابتدا باید موضوعی مناسب انتخاب کنید.

در حوزه روانپزشکی مسائل مختلفی مطرح است که لازم است روانپزشک به همه آن ها توجه داشته باشد.
گاه ممکن است بیماران روان پزشکی، قانون را نقض کنند، هراس آور شوند یا تا حدودی برای افراد پیرامون خویش توجیه ناپذیر باشند. باید درباره آنان کاری انجام شود. انگیزه پزشکی در این جا دو برابر است. چنان بیمارانی هم برای منافع جامعه باید بی خطر شوند و هم از نظر منافع خود بیماران کوششی باید برای درمان آنان به عمل آید. در بسیاری از موارد امنیت عمومی بستری اجباری بیمار را اقتضا می کند. او نیاز دارد از ارتکاب به پرخاشگری مصون بماند. افزون بر این ما می خواهیم او را از دید
عموم خارج کنیم. ما شکل جداسازی را دگرگون می کنیم و می کوشیم به آن جنبه انسانی بدهیم، به نحوی که بستگان او راضی باشند و وجدان جامعه هم تسکین یابد. مفهوم و تعبیر خود ما از دیوانگی (۵۳) به صورتی غیرتعمدی ما را به پنهان کردن آن وا می دارد، در حالی که این یکی از حقایق بنیادی واقعیت انسانی است. ما در همه اعمال و اندیشه های مان می خواهیم آن را ساده کنیم و کنار بگذاریم، از نگریستن صحیح به آن طفره می رویم، حقیقت آن را در تعبیر خود از آن به حداقل برسانیم و هر چیز را تا حد امکان بی دردسر سازیم. منفعت بیمار درمان را طلب می کند.
روان درمانی در حالی که پزشک و بیمار هر دو بی خبر هستند، می تواند روی دهد. پزشک آنچه را می گوید محدود می کند و مقتدرانه حرف می زند؛ بیمار عموما آن چه را به او گفته می شود، می پذیرد و درباره آن فکر نمی کند، اما اعتماد کوری به قطعیت آن دارد. اقتدار و تسلیم به همان اندازه که اضطراب بیمار را رفع می کند در پزشک هم چنین می کند. هر دو زندگی را در حالت شبه یقین ادامه می دهند. با عنایت به نسبی بودن همه معلومات پزشکی، تا آن جا که پزشک هم از این موضوع آگاه باشد، ممکن است خود او نیز دچار عدم اطمینان شود و در نتیجه به همان میزان، اقتدار او که در واقع احساس عدم اطمینان پزشک را چون نقاب می پوشاند، صدمه خواهد دید. اگر در عین حال پزشک با وجود موقعیت برتر خود از اقتدار خویش از طريق افشای بخشی از انتقادهایی صرف نظر کند که در خصوص دانش به ناگزیر محدود پزشکی مطرح می شود، اضطراب بیمار افزایش خواهد یافت و در نتیجه این امانت داری و راستگویی غیرمدبرانه، پزشک، در این موقعیت ویژه درمان گری را ناممکن خواهد یافت. به این دلیل پزشک و بیمار به صورت غریزی به اقتدار به عنوان چیزی اطمینان بخش وفادار می مانند. حساس بودن پزشک که مبادا به صورت کامل مورداعتقاد و پیروی قرار نگیرد و حساس بودن بیمار، در این مورد که مبادا پزشک با یقین کامل و از سر جرئت اقدام نکند، به صورتی دوجانبه یکدیگر را شکل می دهند.