مشخصات این پایان نامه:
 

اثربخشی شناخت درمانی هستی نگر بر کاهش نشانگان افت روحیه زنان مبتلا به ویروس نقص سیستم ایمنی انسان (HIV)

منابع فارسی و لاتین: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
پیوست و پرسشنامه: دارد
فهرست مطالب: دارد
تعداد صفحه: 161
نوع فایل: word کد Psy023
برای دانلود فایل کامل این پایان نامه به ادامه مطلب بروید...

بخش هایی از فصل پنجم این پایان نامه:

مقدمه:

این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی هستی نگر بر کاهش نشانگان افت روحیه زنان مبتلا به ویروس نقص سیستم ایمنی انسان صورت گرفت. انگیزه اصلی این مطالعه بررسی اثربخشی مداخله ای بود که تناسب بیشتری با نیاز های خاص این دسته از افراد داشته باشد و روش های یاری‌رسانی موثرتری را شناسایی کند تا به کاهش آزردگی ها و بحران وجودی افراد مبتلا به ویروس نقص سیستم ایمنی انسان کمک کند. به منظور تحقق این هدف، دو فرضیه ی جهت‌دار اصلی مورد آزمون قرار گرفتند.

فرضیه اول مبنی بر اثربخشی شناخت درمانی هستی نگر بر کاهش نشانگان افت روحیه زنان مبتلا به ویروس نقص سیستم ایمنی انسان و فرضیه دوم مبنی بر اثربخشی شناخت درمانی هستی نگر بر کاهش تحریفات شناختی زنان مبتلا به ویروس نقص سیستم ایمنی انسان بودند. یافته ها حاکی از تأثیر گذاری این روش مداخله درمانی بر کاهش نشانگان افت روحیه و خرده مقیاس های آن و همچنین کاهش تحریفات شناختی در افراد مبتلا به ویروس نقص سیستم ایمنی انسان بود. در ادامه، این یافته ها با توجه به بنیان های نظری و نیز یافته های سایر گزارش های پژوهشی، به بحث گذاشته شده است.

5-2 بحث

همان طور که در فصل چهار ملاحظه شد، فرض اول این تحقیق مبنی بر کاهش نمره نشانگان افت روحیه زنان مبتلا به HIV مثبت که در معرض روش مداخله شناخت درمانی هستی نگر قرار می گیرند، تأیید شد. یافته ها نشان داد شناخت درمانی هستی نگر بر کاهش نشانگان افت روحیه زنان مبتلا به ویروس نقص سیستم ایمنی انسان موثر بوده است. در ادامه به تبیین یافته های حاصل از تأیید فرضیه اول پرداخته شده است.

در ارتباط با 3 آزمودنی مبتلا به HIV، نظر به نتایج ارائه‌شده در جدول و نمودار 4- 2 و 4- 3، نمرات نشانگان افت روحیه هر یک به طور جداگانه در خط پایه‌های اول و دوم، قبل از آغاز مداخله، بالاتر از نمره خط برش مقیاس نشانگان افت روحیه کیسان (2004) بود، درحالی‌که در فرآیند درمان روند نزولی داشته و پس از اجرای ده جلسه درمانی، نمره نشانگان افت روحیه افراد در جلسه پایانی به طور چشم‌گیری کاهش پیدا کرد و در جلسات پیگیری، افزایش اندکی مشاهده شد.

البته قابل‌ذکر است که میزان نشانگان افت روحیه آزمودنی دوم در حین جلسات درمانی روند نزولی را طی می کرد اما به طور ناگهانی افزایش یافت اما در جلسات پایانی همانند دو آزمودنی دیگر نمره نشانگان افت روحیه کاهش پیدا کرد. حال این یافته ها را چگونه می توان تبیین کرد؟

همان گونه که پیش از این در فصل دو بدان پرداخته شد، زمانی که حادثه تهدیدکننده‌ای سبک زندگی آرام فرد را مختل می‌کند، وی با هسته مرکزی وجودی خود مواجه می‌شود و نگرانی های وجودی که با آگاهی فرد از مرگ و خطر بالقوه تهدیدکننده به وجود می آید، می تواند منبع قابل‌توجه آزردگی در افرادی باشد که با بیماری های تهدیدکننده زندگی دست به گریبان هستند (هنوک و دنیلسون ، ٢٠٠٩، لیانگ و اسپلن ، ٢٠١٠). 

زینب مراجع اول، زمانی که متوجه شد مبتلا به HIV است، این احساس به او دست داده که انگار دنیا بر سرش خراب شده است. او نگران آینده خود و فرزندان خود بوده، نگرانی از بیان این مسئله با دیگران و خانواده، چگونگی برداشت و تفکر آنان در مورد او و این که مبادا از اینی که هست تنهاتر شود و فرزندانش به این روز دچار شوند. به مرگ خود فکر می کرده و مدام افکار خودکشی بر او غلبه می کرده اما زمانی که به آینده فرزندان خود فکر می کرده احساس گناه داشته و از این کار پشیمان بوده است. 

زمانی که بهار مراجع دوم، به این بیماری از طریق همسرش مبتلا شده احساس می کرده که برای خود و دیگران هیچ ارزشی ندارد، زندگی برایش بی معنا بوده است. احساس تنهایی شدید کرده و آرزوی مرگ را در سر داشته است. 

زمانی که لیلا مراجع سوم، از مثبت بودن جواب آزمایش خودآگاهی یافته احساس کرده برای بار سوم تمام دنیا بر سرش خراب شده است و این که تمام خوشی های عالم به پایان رسیده و دوباره روزهای بد بر می گردد. دوباره تنهایی، حسرت خوردن گذشته، غمگینی و آزردگی. زمانی که به مرگ خود فکر می کرده دیگر همه چیز برایش تمام‌شدنی بود، درحالی‌که دوست نداشته اصلاً بمیرد.

در فرآیند مداخله طی جلسات اولیه هنگام بیان خود افشایی‌ توسط مراجع در مورد نحوه ابتلا به بیماری سعی شد تا به آن ها کمک شود احساسات و تفکراتی که در آن لحظه ذهن آن ها را مشغول می کرده، بیان کنند تا بیشتر با احساسات و هیجانات خود در آن زمان آشنایی پیدا کنند و در مورد آن ها فکر نمایند.

در طی گفته های بالا مشخص شده است که مراجعان احساس سردرگمی شدیدی می کرده اند، از این که در حال حاضر باید چه کاری انجام بدهند و آینده برای آن ها چه اتفاقی خواهد افتاد. آن ها بین تصمیم گیری برای زندگی کردن و مرگ خود دچار مشکل شده بودند. بنابراین سعی شد در روند مداخله برش طولی رفتار، احساس و فکر آزمودنی در حین بیان نحوه ابتلا به بیماری مشخص شود تا باورها و عقایدشان برون-ریزی شود. بنابراین همان طور که قبلاً بیان شد مشخصه‌های عمده ی افت روحیه احساس درماندگی و بی-کفایتی ذهنی به همراه ناتوانی در یافتن معنا و در ادامه ناتوانی در مقابله به شکلی موثر است (کلارک و کیسان،2003، 2004).

در ادامه فرآیند مداخله بعد از خود افشایی مراجع در مورد نحوه ی ابتلا به بیماری و برون ریزی احساسات و افکار در آن زمان سعی شد تا فرآیند سوگ از طریق ایجاد فضایی کارآمد برای برون ریزی هیجاناتی مثل غم و اندوه و سوگواری برای فقدان های ناشی از HIV مثبت و احتمال مبتلا شدن به ایدز سپری شود. در واقع می توان گفت ابتلا به بیماری HIV در این افراد به منزله بحرانی وجودی تجربه می شود.

بحرانی که شامل سرپیچی فرضیات اولیه آن ها در مورد احساس کنترل و توانایی شان در پیش بینی آینده بود (کات 2002، وایتهد 2003، برنان 2006 نقل از لیانگ و همکاران، 2008). در نتیجه این بحران چشم‌انداز فرد در مورد خود و جهان به چالش کشیده می شود، چرا که شکافی بین اطلاعات نهفته در منبع فشار زا از یک طرف و انتظارات و باورهای مثبت افراد در مورد جهان از طرف دیگر به وجود می‌آید (لیپور،2001؛ نقل از کرنان و لیپور، 2009).

همچنین با شروع درمان‌ها و پیامدهایی مثل خستگی، ناتوانی در تمرکز، کاهش انرژی، تغییر نقش‌ها و اختلال در فعالیت‌های روزمره، بیمار ممکن است دریابد که در رابطه با موقعیتی که در آن قرار دارد، کاری از دستش بر نمی‌آید، در نتیجه به جای مدیریت و کنترل مشکلات، به احساس درماندگی و خود ناکارآمدی دچار می‌شود. در صورتی که کمک‌های اطرافیان نیز در دسترس به نظر نرسد، فرد ممکن است به احساس ناامیدی و انزوا رسیده و از احساس شرم و شکست رنج ببرد. این علائم می تواند در نهایت فرضیات بنیادین و ارزش‌های نهفته در احساس معنا و هدف زندگی بیمار را زیر سؤال برده و مورد چالش قرار دهد (کیسان و کلارک ، 2001). 

زینب «چرا من باید مبتلا شوم، من که از اول زندگی این همه در زندگی سختی کشیده بودم. واقعاً برایم کافی نبود؟ چرا خدا با من این کار را می کند». 

بهار « چرا من؟ من که کودکی بیش نبودم که در چنین خانواده ای به دنیا آمده بودم من با وجود این همه خطرات و شرایط بد خانوادگی چطور می توانستم خوب باشم و خوب زندگی کنم.» او به شدت از خودش و والدینش عصبانی بود. او مدام حسرت گذشته ی خود را می خورد و می گفت «در زندگی ام واقعاً چیزی ندارم که بخواهم به آن ببالم من واقعاً انسان بی ارزشی هستم» 

لیلا «آخر چرا من؟ چرا این همه بدبختی فقط ماله منه خدایا پس تو کجا هستی». «همش تقصیر پدرم و خداست. خدا من رو دوست ندارد»، «من دارم تقاص چی رو پس می دهم»، «ما که زندگی خوبی داشتیم، من که گناهی نکرده بودم که آلان باید این جور زجر بکشم چرا باید این جوری بشه». به گونه ای که دیگر حتی نه نماز می خواند نه از خدا یاد می کرد. در طی فرآیند مداخله مراجعان درگیر پرسش های وجودی خود شده بودند.

این پرسش ها باعث شده بود اضطراب های وجودی آن ها را برانگیخته و برون ریزی کنند. سعی بر این شد که آن ها اضطراب از مرگ در هنگام بیان واکنش به تشخیص HIV را بپذیرند و معنای فردی خود را در مورد اضطراب مرگ بیان کنند و در نهایت بتوانند با واقعیت مرگ در صورت عود بیماری و ابتلا به ایدز مواجهه کنند. همچنین آن ها سعی کردند با خلق معنایی جدید در علت مبتلا شدن به HIV مثبت و مبتلا شدن احتمالی به ایدز، مرگ احتمالی را به عنوان یک واقعیت اجتناب‌ناپذیر بپذیرند و با معانی ناکارآمد اطلاق شده به بیماری و احساس گناه ناشی از آن (اعم از تقاص پس دادن، تنبیه شدن، گناهکار بودن) چالش کنند.

کاربرد این مطلب:

نقد پایان نامه، آموزش روش تحقیق، منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی

 خرید آنلاین و دانلود فوری این پروپوزال (این پروپوزال در هیچ سایت مشابهی وجود ندارد) سال انتشار : 1403

69000 تومان

با نخفیف : 49000 تومان

قبل از کلیک ابتدا شماره یا کد فایل را یادداشت کنید در مرحله بعد باید وارد کنید.

انتخاب جدیدترین موضوعات پایان نامه روانشناسی، مشاوره و علوم تربیتی و انجام تخصصی پروپوزال(دانلود نمونه کار پروپوزال)::

شماره تماس: 09011853901
جهت ارسال سریع پیام در پیام رسان های زیر نام هر یک را لمس کنید.