مشخصات این پایان نامه:
 
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ابعاد کمال گرایی با باورهای معرفت شناختی می باشد .نمونه مورد بررسی شامل 330 نفر از دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانهای شهرستان بهبهان در سال تحصیلی 1393-1392 بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.
منابع فارسی و لاتین: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
پیوست و پرسشنامه: دارد
فهرست مطالب: دارد
تعداد صفحه: 175
نوع فایل: word کد Psy193
برای دانلود فایل کامل این پایان نامه به ادامه مطلب بروید...

بخش هایی از فصل پنجم این پایان نامه:

خلاصه پژوهش هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ابعاد کمال گرایی با باورهای معرفت شناختی می باشد .نمونه مورد بررسی شامل 330 نفر از دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانهای شهرستان بهبهان در سال تحصیلی 1393-1392 بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.

شرکت کنندگان در این پژوهش دو پرسشنامه شامل، پرسشنامه کمال گرایی مثبت و منفی تری شورت و پرسشنامه باورهای معرفت شناختی شومر را تکمیل نمودند. نتایج بدست آمده، عمدتاً حاکی از توان بعد کمال گرایی مثبت در پیش بینی مفاهیم و مؤلفه‌های باورهای معرفت شناختی، در بعضی صورت مستقیم و در بعضی به صورت معکوس، می‌باشد.

5-2. تحلیل نتایج حاصل از بررسی های آماری هریک از سوالات تحقیق

سوال اول: کدامیک از ابعاد کمال گرایی توانایی پیش بینی مؤلفه ساده بودن دانش و ابعاد آن را دارد؟ همانگونه که در فصل چهار ملاحظه گردید، توان پیش بینی کنندگی مؤلفه ساده بودن دانش در هر دو بعد کمال‌گرایی از سطح قابل قبولی برخوردار نبود. لیکن بعد کمال گرایی مثبت، در برآورد ابعاد مؤلفه ساده بودن دانش، با بعد «به دنبال یک پاسخ بودن » رابطه مثبت و با « اجتناب از وحدت بخشیدن به اطلاعات» یک رابطه معکوس دارد.

بنابر این می‌توان گفت در این پژوهش، هر چه نگرش افراد در کمال گرایی مثبت بالاتر می‌رود، نگرش شان به سمت یافتن یک پاسخ مشخص و وحدت بخشیدن به اطلاعات گرایش می یابد. به بیان دیگر افرادی که از نگرش کمال گرایی مثبتی برخوردارند، در باورهای معرفت شناختی خود بیشتر به همسویی و وحدت نظر در علم گرایش دارند. این نتیجه را می‌توان ناشی از ثبات نظری که کمال گرایی مثبت در افراد ایجاد می‌نماید دانست و همسو با مدل نظری شومر(1998) می‌باشد.

در پژوهش های دیگری از جمله رضایی و خدا خواه(1388)، طلایی(1379) و محمودی اصل( 1381) نشان دادند که هر چه باورهای معرفت شناختی دانش آموزان پیچیده تر باشد، یعنی دانش را منسجم و در حال تکمیل شدن در نظر بگیرند و به تدریجی بودن یادگیری با صرف زمان و تلاش باور داشته باشند پیشرفت تحصیلی بالاتری خواهند داشت. بنابراین بین باور به انسجام و یکپارچه بودن دانش با پیشرفت تحصیلی رابطه ای مثبت برقرار بوده است.

هر چه اعتقاد دانش آموزان به انسجام و یکپارچگی دانش ضعیف تر باشد، درکی ضعیف تر و سطحی تر از مطلب درسی خواهند داشت وکمتر قادر به نظارت یادگیری خود خواهند بود( اسکراو، بندیکسن و دانکل، 2002) که با یافته های این پژوهش که نشان داد کمال گرایان مثبت تمایل به انسجام و وحدت بخشیدن به اطلاعات دارند همسو می باشد. همچنین با توجه به یافته های حاصله مبنی بر وجود رابطه مستقیم کمال گرایی مثبت با بعد به دنبال یک پاسخ بودن می توان چنین بیان نمود هر چه کمال گرایی مثبت فرد بیشتر باشد نگرش او برای بررسی دقیقتر و موشکافانه مسائل برای رسیدن به یک پاسخ مشخص بیشتر می شود.

که با نتیجه پژوهش رضایی، 1390 همسو می باشد. نتیجه پژوهش رضایی، 1390 نشان داد که باور معرفت شناختی مؤلفه ساده بودن دانش با رویکرد یادگیری عمقی در دانشجویان، رابطه همبستگی معنی دار مثبت و بالا دارد. از سویی دیگر کاکاوند و همکاران (1392) در پژوهش خود چنین دریافتند که کمال گرایی مثبت رابطه مثبت تنگاتنگی را با خوش بینی ساده لوحانه دارد که یافته هاي آن با فرضیه ي تجانس لذت گرایی در یک راستا قرار دارند، مبنی بر این که زمانی که افراد درحالات روانی مناسبی قرار دارند، می توانند به روي عملکرد خود تمرکز داشته و اطلاعات به دست آمده به آنها در تغییر حالات روانی کمک خواهد نمود)برنز و فدوا، 2005).

با توجه به اینکه کمال گرایان بهنجار افرادی هستند که معیارهای کمال گرایی متوجه عملکرد خودشان است و از منابع انگیزشی درونی، هدفمندی و انضباط برخوردارند و هر زمان به موقعیتی برخوردند که مستلزم موفقیت است به جای آنکه از آن اجتناب کنند تمایل دارند به آن نزدیک شوند ( مهرابی زاده هنرمند، وردی، 1382) با این اوصاف تلاش برای عالی بودن ( تمایل به کسب نتایج کامل و دستیابی به معیارهای بالا و عالی) ، هدفمندی ( تمایل به داشتن برنامه ریزی قبلی و تعمق در تصمیم گیریها ) و سازماندهی ( تمایل به مرتب و منظم بودن ) که از مؤلفه های تشکیل دهنده بعد کمال گرایی مثبت است می تواند به وحدت بخشی و یکپارچگی و انسجام در کسب اطلاعات به فرد کمک کند. در کل از نتایج بدست آمده در این قسمت پژوهش چنین به نظر می‌رسد که کمال گرایان مثبت با گرایش به ساده بودن دانش و گرایش به وحدت و انسجام در مفاهیم دریافتی از دانش، راه را برای فراگیری خود باز نموده و میل به پیشرفت را در خود افزایش می‌دهند.

بنابراین برای دانش آموزان کمال گرای مثبت مفاهیم درسی بصورت حقایقی مجزی از همدیگر که ارتباطی بین آنها وجود دارد نیست، بلکه این مفاهیم بصورت منسجم می باشد، بدین صورت که با نیروی انگیزشی قوی که آنها برای دسترسی به معیارهای سطح بالا دارند (مانند پیشرفت در موقعیت های تحصیلی ) سعی می کنند با تلاش و فعالیت تمامی اطلاعات خود را هماهنگ و سازماندهی کرده و با انسجام دادن در یک جهت و برای رسیدن به یک هدف معین هدایت کنند، تا به یک پاسخ مشخص دست یافته و از این طریق به یادگیری مؤثر برسند.

سوال دوم: کدامیک از ابعاد کمال گرایی توانایی پیش بینی مؤلفه قطعیت دانش و ابعاد آن را دارد؟ نتایج بدست آمده در این تحقیق، بیانگر این مطلب است که توان پیش بینی کنندگی کمال گرایی برای مقادیر مؤلفه قطعیت دانش، در بعد مثبت آن است. اما بعد کمال گرایی منفی از لحاظ آماری قدرت پیش بینی کنندگی مناسبی ندارد. با نگاهی به یافته های مربوط به ابعاد قطعیت دانش که شامل«اجتناب از ابهام» و «علم قطعی است»، مشخص گردید «اجتناب از ابهام» با هیچکدام از ابعاد کمال گرایی رابطه آماری معنی داری ندارد اما بعد کمال‌گرایی مثبت رابطه آماری معنی داری با بعد «علم قطعی است» دارد که می توان چنین استنباط نمود که افرادی که نگرش کمال‌گرایی مثبت دارند، در نگرش خود نسبت به دانش نیز از قطعیت بیشتری برخوردارند.

این افراد دانش را منبعی برای رفع ابهامات ذهنی می دانند و با نگرشی مثبت نسبت به دستیابی به یک مضمون واحد در تلاشهای گوناگون، به کسب دانش می‌پردازند که با پژوهش های کنلی و همکاران (2004) ، شومر و همکاران( 1997) و کارلوت ( 1995)همخوانی ندارد.

این پژوهشگران در بررسی ابعاد باورهای معرفت شناختی در طول سال های تحصیل، به رشد باور قطعیت دانش پی بردند، به طوری که در سال های بالاتر، افراد دانش را قابل تغییر، موقتی و بی ثبات تر می دانستند.

این یافته ها نشان دهنده اثر مثبت آموزش های مختلف در دوران تحصیل بر روی باور قطعیت دانش است. با استنباط از مطالب فوق می توان نتیجه گرفت که، دانش آموزان کمال گرای مثبت در تلاش برای یادگیری مفاهیم درسی سعی می کنند ابهامات مربوط به درس را شناسایی کنند و با این نگرش که نکات مبهم مانع یادگیری می شود تلاش بر رفع آن دارند، چنین دانش آموزانی با سخت کوشی و پشتکار با اعتقاد به رسیدن به نتیجه قطعی که امکان هیچگونه اشتباه و خطایی در آن نباشد به فعالیت یادگیری خود ادامه می دهند. عدم مشاهده. رابطه آماری معنی دار، در بعد «اجتناب از ابهام» با ابعاد کمال گرایی می‌تواند ناشی از نوع ماهیت و محتوای سؤالات این مقیاس باشد.

چرا که در تحقیقات دیگر همانند رضویه، سیف و لطیفیان 1385 نیز مؤلفه قطعیت دانش ، نتیجه‌ای متفاوت از سایر مؤلفه‌های دیگر این مقیاس، از خود نشان داده بود. سوال سوم: کدامیک از ابعاد کمال گرایی توانایی پیش بینی مؤلفه منبع دانش و ابعاد آن را دارد؟ آنچه که از نتایج بدست آمده از محاسبات این ابعاد می‌توان استنباط نمود این است که هیچیک از ابعاد کمال‌گرایی از قدرت پیش بینی کنندگی کافی برای باور افراد نسبت به منبع دانش، برخوردار نیستند.

لیکن بعدهای این مؤلفه از روند دیگری پیروی می‌نمایند. بدین صورت که بعد کمال گرایی منفی رابطه معنی داری با بعد‌ «اتکا به مراجع علمی» دارد اما بعد کمال گرایی مثبت در این پژوهش با هیچکدام از دو بعد‌ رابطه معنی داری ندارد. می توان گفت در این پژوهش افرادی که از نگرش کمال گرایی منفی بالاتری برخوردار هستند بیشتر از افراد دیگر در نگرش خود به «اتکا به مراجع علمی» و پرهیز از انتقاد از ایشان گرایش دارند. که با تعریف هاماچک(1978) از کمال گرایی منفی ارائه داده همخوانی دارد. هاماچک کمال گرایی منفی را داشتن اهداف و انتظارات غیر واقع بینانه، اجتناب شدید از شکست، آسیب پذیری در برابر انتقاد خود و دیگران می دانست.

می توان گفت دانش آموزان دارای کمال گرایی منفی، شایستگی خود را در اجتناب از شکست می دانند. یادگیری برای این افراد وسیله ای است برای جلوگیری از شکست، زیرا آنها عقیده دارند با شکست، توانایی آنها نزد دیگران زیر سؤال می رود. این افراد تمایل به اجتناب و دوری از قضاوت منفی دیگران نسبت به خود دارند( داوری، لواسانی و اژه ای، 1390). چنین افرادی محدودیت فعالیت خود را برای رسیدن به معیارهای بالای مورد نظرشان نمی پذیرند و بیشتر به دلیل ترس از شکست پیش می روند و برای عالی بودن کار نمی کنند و به همین دلیل از خود یا عمل خود خیلی راضی نیستند.

فلت و هویت ( 1991) در مطالعات خود با تعریفی که از کمال‌گرایی جامعه مدار(منفی )داشتند اشاره کردند کمال گرایان منفی از ارزیابی منفی دیگران می ترسند و از تأیید نشدن از طرف دیگران می پرهیزند و اهمیت بیشتری به دستیابی به توجه دیگران نشان می دهند، که با نتایج این پژوهش همسو است. پری( 1986) به نقل از شومر(1990) در مطالعه ای به این نتیجه رسیدند که دانشجویان در مراحل اولیه تحصیل، علم و دانش را به صورت صحیح یا غلط و یا سیاه و سفید می نگرند و معتقدند که تنها مراجع علمی پاسخ موضوعات علمی را می دانند اما وقتی به مراحل بالاتر می رسند، احتمالات چندگانه ای را برای صحت موضوعات علمی در نظر می گیرند. برنز به نقل از مارتین و اشبی( 2004) به این مسئله اشاره نمود که گرایش به دیدن امور به صورت کلاً سیاه یا کلاً سفید باعث می شود، کمال گرا از اشتباهات ترس داشته باشند. پچت به نقل از مارتین و اشبی( 2004)، نیز بیان می کند که برای کمال گرایان فقط طرفین پیوستار وجود دارد.

در این تحلیل این امر می‌توان چنین گفت که پیروی از بعد منفی کمال‌گرایی، فرد را به سوی اطاعت مطلق و پرهیز از خلاقیت در علم می‌کشاند که می‌تواند مغایرت زیادی با اهداف اصلی آموزشی، داشته باشد. این یافته با نتایج تحقیقات کاکاوند، لباوند و زارعی همسو می باشد. ایشان نیز در نتیجه گیری خود اشاره کرده‌اند که: به طور کلی برگزیدن اهداف واقعی و عالی در دوران تحصیل و بعد از آن، می تواند از بروز بسیاري تعارض ها و بیماري هاي روانی در افراد جلوگیري کند. اما کمال گرایی در بعد منفی آن نه تنها باعث پیشرفت و تعالی نمی شود بلکه از عوامل زمینه ساز آسیب روانی و اضطراب هاي مکرر به شمار می رود.

نتایج این پژوهش نشان داد که کمال گرایان منفی، از جمله متفکران ضعیف از نظر تفکر سازنده بوده و به جاي این که فعالانه به حل مشکلات بپردازد، تمایل به اجتناب از مشکلاتشان را دارند(کاکاوند و همکاران 1390). صحرایی، خسروی و بشارت (1389) در مطالعات خود نشان دادند با افزایش سطح کمال گرایی منفی میزان وابستگی افزایش می یابد که در تبیین آن می توان گفت افراد کمال گرای منفی چون به نظر دیگران درباره خود و کامل به نظر رسیدن از دید دیگران اهمیت زیادی می دهند، دائماً برای تصمیم گیری به دیگران تکیه می کنند. در واقع این افراد برخلاف وانمود کردن به استقلال فکری و عاطفی، در حقیقت بسیار کم اراده هستند و به نوعی به دنبال گریز از ارزیابی منفی شدن هستند و به توانایی خود برای تصمیم گیری اعتماد ندارند و در نتیجه به دیگران وابستگی بیش از حد نشان می دهند.

این نتایج با یافته های پژوهش همسو است. از نتایج بدست آمده از این قسمت پژوهش می توان نتیجه گرفت دانش آموزان کمال گرای منفی چون از طرفی شایستگی خود را در عدم شکست دانسته و نظر و قضاوت دیگران را در باره خود نیز مهم می دانند و از طرفی دیگر در ارزیابی از خود بسیار انتقادی هستند، بنابراین در یادگیری از مفاهیم درسی تمایل دارند فرایند یادگیری یک سویه باشد. یعنی به جای اینکه خلاقیت و ابتکار در روش یادگیری خود به خرج دهند و متکی به تلاش های شناختی خود باشند، استقلال فکری خود را از دست داده و متکی به دیگران می شوند.

آنها مطالب ارائه شده توسط معلم را بدون هر گونه استدلال و چون وچرایی می پذیرند، چنین دانش آموزانی چون ترس از بازندگی دارند و اشتباه را مساوی با شکست می دانند بنابراین ترجیح می دهند منفعل و مطیع باشند و در تصمیم گیری برای انتخاب روش یادگیری، توانایی خود را در نظر نمی گیرد بلکه تابع نظرات دیگران می شوند. سوال چهارم: کدامیک از ابعاد کمال گرایی توانایی پیش بینی مؤلفه توانایی ذاتی دریادگیری و ابعاد آن را دارد؟ نتایج بدست آمده نشان از این دارد که بعد کمال گرایی مثبت، قدرت پیش بینی کنندگی مؤلفه توانایی ذاتی را به صورت معکوس دارد.

این بدان معناست که هرچه نگرش فرد در کمال گرایی مثبت بالاتر و قوی تر باشد، نسبت به ذاتی بودن و به نوعی غیر قابل تغییر بودن توان یادگیر ی خود کمتر اعتقاد دارد. به بیانی دیگر کمال گرایی مثبت، نگرش فرد را نسبت به تلاش خود در محیط آموزشی می‌افزاید و از تصور غیرقابل تغییر بودن این توان که می‌تواند منجر به دلسردی نسبت به تلاش برای یادگیری باشد ، می‌کاهد در بررسی 3 بعد مؤلفه توانایی ذاتی در یادگیری که شامل «توانایی یادگیری ذاتی است» ، «روش یادگیری آموختنی نیست»و «موفقیت ربطی به کار زیاد ندارد» می باشد، مشاهده گردید که بعد کمال گرایی مثبت، از توان پیش بینی کنندگی معکوس و بالایی در برآورد نتایج دو بعد «روش یادگیری آموختنی نیست» و «موفقیت ربطی به کار زیاد ندارد»، برخوردار است.

نتیجه‌ای که از این یافته می‌توان استنباط نمود این است که، کسانی که از کمال‌گرایی مثبت برخوردارند، روشهای یادگیری را مسائلی قابل فراگیری می‌دانستند و موفقیت را تابعی از تلاش زیاد در انجام آن کار. این یافته با توجه به دیگر یافته ها که حاکی از مؤثر بودن تربیت رسمی و غیر رسمی در یک فرهنگ بر نقش باورهای شناختی در فرآیند یادگیری افراد آن فرهنگ است، همسو می باشد (یان 2000 و چن 2002). دیگر یافته‌های مربوط به مؤلفه توانایی ذاتی در یادگیری، حاکی از همراه بودن این مؤلفه با تضعیف کنترل درونی و ایجاد مانع در جهت گیری های مثبت اهداف آموزشی را دارد (رضویه ، سیف، لطیفیان1385).

همچنین تحقیقات مشابه دیگری از جمله رضایی و خدا خواه(1388)، شومر(1993)، طلایی(1379) و محمودی اصل( 1381) نشان داد اگر دانش آموزان یادگیری را یک توانایی ذاتی و غیر قابل تغییر در نظر بگیرند که ربطی به تلاش زیاد ندارد، نهایتاً پیشرفت تحصیلی کمتری خواهند داشت. همچنین نتایج این یافته همسویی کامل با یافته های چان و الیوت(2003)، هاشمی و لطیفیان(1388) دارد. از نتایج پژوهش آنها چنین می‌توان دریافت که چنانچه معیارهای دانش آموزان خود انگيخته و متناسب با توانايي‌هاي آنها نباشد، لطمه‌هاي زيادي به يادگيري آنها وارد مي شود.

اين دانش‌آموزان ممكن است عملكرد تحصيلي خوبي داشته باشند، ولي در انتخاب هدف خود براي درس خواندن به شك و ترديد دچار مي شوند و به منظور افزايش كفايت و كسب مهارت در تكليف يا كسب شايستگي و تأييد در نزد ديگران به مطالعه اقدام نمي كنند و به جای آن، در رابطه با تكليف يادگيري به گونه اي عمل خواهند كرد كه گويي مي‌خواهند فقط كاري در اين رابطه انجام داده باشند (هاشمی، لطیفیان 1388). داوری، غلامعلی لواسانی و اژه ای(1391)، در پژوهش خود نشان دادند دانش آموزان دارای کمال‌گرایی مثبت که انتظارات و توقعات واقعی از توانایی ها و عملکرد خود دارند، می کوشند تا به بهترین نحو ممکن عمل کنند. این دانش آموزان که در امر تحصیل اهداف « رویکرد – تبحری» برمی گزینند و نهایت تلاش خود را می کنند تا بتوانند نسبت به اهداف مورد نظر خود تبحر لازم را کسب نمایند و تنها نفس تلاش کردن برای رسیدن به هدف برایشان مهم است. این یافته، همسو به یافته های این پژوهش می باشد.

نتایج شومر و والکر ( 1997)که با این یافته همسو می باشد، نشان داد که هرچه این باور که توانایی یادگیری ذاتی و تغییر ناپذیر است، مستحکم تر باشد احتمال آنکه دانش‎آموزان تعلیم و تربیت را کم اهمیت و بی نتیجه بدانند بیش تر خواهد بود، در صورتی که کمال‌گرایان سازش یافته (مثبت) از انجام کارهای سخت و طاقت فرسا و فعالیت های کمال‌گرایانه خویش لذت می برند و زمانی که احساس کنند در انجام کارها مختارند، تمام تلاش خود را برای دستیابی به بهترین نتیجه به کار می گیرند. در حقیقت برخی از جنبه های کمال‌گرایی همچون کمال‌گرایی خویشتن مدار که شامل تعیین اهداف دقیق و معیارهای سطح بالا برای خود، تلاش برای عالی بودن و ارزیابی سرسختانه و منتقدانه عملکرد خود است، از جمله کوشش های سازنده و بهنجار برای دستیابی به خصیصه های پسندیده و معقولی مثل خود شکوفایی ( تحقق برای برآورده کردن همه قابلیت ها و توانایی های بالقوه خود) به حساب می آید ( فراست و همکاران، 1990).

دوئک و لگت ( 1988) نیز نشان دادند که اگر دانش آموزان بر این باور باشند که توانایی آنها قابل تغییر است، تکالیف مشکل را به عنوان تکالیفی در نظر می گیرند که بایستی با آنها درگیر شوند، بنابراین سعی می کنند تا علاوه بر اتخاذ راهبردهای یادگیری مناسب، در فعالیت حل مسئله برخورد بهتری از خود نشان دهند. کمال گرایان بهنجار (مثبت) نیز اشخاصی هستند که به کارهای سخت روی آورده و با هدف موفقیت، برانگیخته شده و ضمن تأکید بر معیارهای سطح بالای عملکردی، می توانند واقعیت های بیرونی را درک کرده و محدودیت ها را بپذیرند(ایجان و همکاران، 2007).

به بیانی دیگر، با استنباط از نتایج فوق می توان نتیجه گرفت، دانش‎آموزانی که معتقد باشند توانایی یادگیری، جوهری ثابت است و یادگیری می‌تواند بدون تلاش و صرف وقت صورت گیرد، دروس خود را جالب و مفید و مثمر ثمر نخواهند دانست و به دنبال آن مسئولیتی نسبت به پذیرش شکست یا حتی موفقیت های خود در آن دروس نمی‌پذیرند. بنابراین می توان گفت دانش‎آموزان کمال گرای مثبت، عقیده دارند که موفقیت حاصل کار، تلاش و فعالیت می باشد و از نطر آنها موفقیت حاصل نمی شود مگر با زحمات مداوم و هدفدار. آنها روش های یادگیری را نیز آموختنی می دانند، یعنی راههای متنوعی برای یادگیری دانش‎آموز وجود دارد که قابلیت آموختن را دارد. بنابراین وقتی دانش‎آموزان چنین تفکری داشته باشند در یادگیری آزادی عمل بیشتری داشته و با علاقه و شور و شوق و اعتماد به نفس بیشتر به فعالیت خود ادامه می دهد.

در کل چنین به نظر می¬رسد که با توجه به منفی بودن جهت گیری مفاهیم این مؤلفه‌ی باورهای معرفت شناختی نسبت به تلاش برای یادگیری، بدست آمدن نتایج فوق حاکی از صحت روند پیش بینی مقیاس کمال گرایی باشد.

چرا که با استناد به این نتایج، می‌توان انتظار داشت که هرجا که نگرش کمال گرایی مثبت رو به افزایش باشد، تلاش برای یادگیری افزایش یافته و میل به ذاتی دانستن یادگیری و یأس ناشی از عدم امکان دستیابی به آن، کاهش می‌یابد.

سوال پنجم: کدامیک از ابعاد کمال گرایی توانایی پیش بینی مؤلفه یادگیری سریع و ابعاد آن را دارد؟

نتایج بدست آمده در این پژوهش، حاکی از توان پیش بینی کنندگی بعد کمال گرایی مثبت به صورت معکوس در برآورد نتایج ابعاد مؤلفه یادگیری سریع که شامل «یادگیری در اولین تلاش اتفاق می¬افتد »، «یادگیری سریع و آنی است» و «تلاش مداوم اتلاف وقت است» می باشد، که گویای این نکته است که دانش آموزانی که از نگرش کمال گرایی مثبت برخوردارند، یادگیری را در یک امر سریع و ناگهانی نمی‌دانند بلکه آن را حاصل تلاش و استمرار در این امر می‌دانند، اما افراد با نگرش کمال گرایی منفی، انتظار دارند یادگیری سریع انجام شود و در نتیجه از تلاش برای یادگیری نیز دلسرد خواهند شد.

از نگاهی دیگر، افرادی که در کمال گرایی خود، پیامدهای مثبت به رسیدن پیامدهای مثبت تلاش‌های خود را درنظر دارند، یادگیری‌های خود را بیشتر مبتنی بر تلاش خود می‌دانند. همچنین می توان چنین استنباط نمود که پرهیز از پیامدهای عدم تلاش( کمال گرایی منفی) در شکل گیری این باور، نقشی ندارد. به بیانی دیگر، اگر دانش آموزان معتقد باشند كه يادگيري به صورت سريع اتفاق مي افتد و بايستي از درگيري و فعاليت مداوم خودداري كرد، پيشرفت تحصيلي كمتري خواهند داشت ولي اگر دانش آموزان يادگيري را يك فرآيند تدريجي كه مستلزم تلاش و صرف زمان است بدانند در اين صورت پيشرفت تحصيلي شان بالاتر خواهد بود.

اين يافته ها با نتايج پژوهش شومر ( 1993 ) كه نشان داده هرچه باورهاي معرفت شناختي دانش آموزان پيچيده تر باشد يعني آنها دانش را منسجم و غيرقطعي و يادگيري را تدريجي و در گرو تلاش و فعاليت بدانند پيشرفت تحصيلي بالاتري دارند، همخواني دارد. همچنین با يافته هاي طلايي (1379) كه رابطه بين سريع بودن يادگيري و پيشرفت تحصيلي را مثبت بدست آورده بود همسو است و با نتايج كار آقابالازاده ( 1385 ) كه هيچ رابطه اي بين پيشرفت تحصيلي و باورهاي معرفت شناختي بدست نياورده بود همخواني ندارد.

همچنین نتايج پژوهش بیول و پاتریسیا (2005)، كه نشان داده دانشجویانی که دارای نیمرخ های باورهای معرفت شناختي پيچيده تر بودند دارای انگیزش و عملکرد کاری بالاتری بودند همخوانی دارد. آقازاده و همکاران ( 1388) در پژوهش خود به این نتیجه دست یافتند که هر چه دانشجویان خود کارآمدتر و دارای درگیری شناختی (راهبردهایی که افراد برای یادگیری و حفظ مطالب درسی و همچنین خود نظم دهی شخصی استفاده می کنند) بیشتری باشند، باور یادگیری تدریجی که یک باور رشد یافته است، در آنها افزایش می یابد. کمال گرایی مثبت با ایجاد استانداردهای شخصی سطح بالا اما قابل دسترسی، گرایش به نظم در امور، جستجو برای تعالی امور و انگیزش برای رسیدن به پاداش های مثبت، روند یادگیری تدریجی و تجربه لذت بردن از تلاش برای رسیدن به اهداف را بیشتر می کند.

کاربرد این مطلب:

نقد پایان نامه، آموزش روش تحقیق، منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی

 خرید آنلاین و دانلود فوری این پروپوزال (این پروپوزال در هیچ سایت مشابهی وجود ندارد) سال انتشار : 1403

69000 تومان

با نخفیف : 49000 تومان

قبل از کلیک ابتدا شماره یا کد فایل را یادداشت کنید در مرحله بعد باید وارد کنید.

انتخاب جدیدترین موضوعات پایان نامه روانشناسی، مشاوره و علوم تربیتی و انجام تخصصی پروپوزال(دانلود نمونه کار پروپوزال)::

شماره تماس: 09011853901
جهت ارسال سریع پیام در پیام رسان های زیر نام هر یک را لمس کنید.