بخش هایی از فصل پنجم این پایان نامه:
مقدمه در اين فصل به جمع بندي و نتيجه گيري كل پژوهش پرداخته شد.
در ابتدا خلاصه كليه فصل ها ارائه و سپس هر فرضيه مورد تحليل و بررسي قرار گرفت.هم چنين نتايج به دست آمده با نتايج پژوهش هاي انجام شده قبلي مقايسه و پژوهش هاي همسو و عدم همسو با نتايج به دست آمده تعيين گردید.و در نهايت پيشنهادهایی كه حاصل از يافته ها و نتايج آن است و پيشنهادهایی براي پژوهش گران آينده ارائه شد.و نیز محدوديت هایي كه در طي انجام پژوهش وجود داشته است مطرح گردید. روش تحقیق حاضر، تحقيق ارزشیابی، ازنوع تحقیقات توصیفی می باشد.
به اين صورت كه گروهی از بيماران مصروع به عنوان گروه مطالعه انتخاب ،سپس علائم میزان افسردگی در اين گروه ارزیابی گردید. روش ارزشیابی، روشی است که در آن به طور قابل ملاحظه ای از طرح های تحقیق، ابزارهای اندازه گیری، فنون تجزیه وتحلیل داده ها استفاده می شود. 5-2 نتایج بخش توصیفی نتایج بخش توصیفی داده های توزیع فراوانی، مربوط به جنسیت بیماران نشان داده شد 64 درصد افراد نمونه زن و 36 درصد مرد بودند.
که از این تعداد 50 درصد از افراد نمونه از نظر وضعیت تاهل، مجرد و 50 درصد متاهل بودند. از نظر سن، 24 درصد از افراد نمونه سن شان تا 20 سال است ، 22 درصد بین 21 تا 25 سال ، 20 درصد بین 26 تا 30 سال ،14 درصد بین 31 تا 35 سال ، 8 درصد بین 36 تا 40 سال ، 4 درصد بین 41 تا 45 سال،2 درصد بین 46 تا 50 سال و 6 درصد بالاتر از 50 سال داشتند. در خصوص وضعیت تحصیلی نشان داده شد، 28 درصد از افراد نمونه از نظر وضعیت تحصیلی دارای سطح تحصیلات زیر دیپلم، 12 درصد دیپلم، 32 درصد فوق دیپلم،24 درصد لیسانس و 4 درصد فوق لیسانس بودند.از نظر وضعیت اقتصادی،10 درصد بیماران مصروع دارای وضعیت اقتصادی ضعیف،44 درصد متوسط و 46 درصد خوب بودند.
10 درصد بیماران شروع بیماری آن ها بین 1 تا 3 سال، 14 درصد بین 3 تا 6 سال،30 درصد بین 6 تا 9 سال، 8 درصد بین 9 تا 12 سال،20 درصد بین 12 تا 15 سال و 18 درصد بالاتر از 15 سال داشتند. هم چنین 86 درصد بیماران سابقه قبلی بیماری نداشتند و 14 درصد سابقه قبلی بیماری داشتند.62 درصد بیماران سابقه بستری شدن در بیمارستان را نداشتند و 38 درصد سابقه بستری داشتند. 56 درصد بیماران در خانواده شان سابقه بیماری را نداشتند و 44 درصد سابقه بیماری داشتند. 5-3 نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها فرضیه اصلی : میزان شیوع افسردگی در بیماران مصروع با توجه به نرخ جهانی. برای آزمون این فرضیه از t تک متغیره استفاده شد. برای این منظور ابتدا با توجه به تعداد سؤال ها، میانگین مورد انتظار (جامعه) محاسبه و سپس میانگین نمونه به دست آمده با آن میانگین محاسبه گردید.
نتایج نشان داد t مشاهده شده (194/0- =t) در سطح 05/0=α با 95% اطمینان از نظر آماری معنادار نیست و فرض صفر رد نمی شود.به عبارتی بین میانگین مشاهده شده (48/1) و مورد انتظار(5/1) تفاوت معناداری مشاهده نمی شود یعنی میزان میانگین شیوع افسردگی در بیماران مصروع با نرخ جهانی دارای تفاوت معناداری نیست و میانگین آن ها در یک سطح می باشد. هر چند در پژوهش های(ماریو و مندز ، 2005) انجام گرفته نشان داده شده است، میزان بیماران مصروع بستری در بیمارستان های روان پزشکی بالاتر از شیوع کلی صرع در جامعه است.
برای مثال حدود 7/4 درصد بیماران بستری در بخش های روان پزشکی کشور انگلیس و 7/9 درصد در کشور آمریکا دارای صرع می باشند. در بین بیماران مصروع مراجعه کننده به کلینیک های سرپایی حدود 30 درصد دارای سابقه بستری روان پزشکی و 18 درصد سابقه مصرف یک داروی ضد افسردگی بوده اند. (جونز و هرمان ، 2004 )،در پژوهش های خود نشان دادند، صرع همراه با افسردگی، تأثیرات عمیقی بر جای می گذارد و به افت عملکرد روزانه و تنزل کیفیت زندگی بیمار می انجامد. بر اساس یک مدل آسیب پذیری شناختی در تبیین افسردگی در صرع، صرع نحوة ادراک بیماران از خود و تصور آن ها را از میزان کارآیی خود تحت تأثیر قرار می دهد.
به گفتة بندورا، ادراک توانایی ای است که رفتار را تعیین می کند، نه واقعیت شرایط را( تدمن و همکاران ،1995). و مبتلایان به صرع، به دلیل داشتن ادراک منفی از خود، تمایل زیادی دارند که شکست های ناشی از مبتلا بودن به یک بیماری عصب شناختی را به ناکار آمدی خود نسبت دهند.آن ها با انتقال این حس ناکار آمدی و درماندگی به سایر تجربه های خود، بسیاری از فرصت ها را برای داشتن عملکرد مؤثر از خود می گیرند(لی ،2007).
در این خصوص می توان به پژوهش (الیزابت ، 2012) اشاره کرد،که در پژوهش ها نشان دادند افراد مبتلا به بیماری¬های مزمن مانند صرع، در معرض خطر بالایی از ابتلا به افسردگی می¬باشند. پژوهش هم سوی دیگر از (ماریو و همکاران، 1986) می باشد.که نشان دادند، افسردگی امری شایع در میان بیماران مصروع است. ایشان در پژوهشی شیوع افسردگی را به صورت مقایسه¬ای در میان بیماران سرپایی مرتبط با معلولیت و پدیده شناسی آن در بیماران بالینی بستری شده در بیمارستان را مورد بررسی قرار دادند.
فرضیه اول : میزان شیوع افسردگی در بیماران مصروع زن و مرد متفاوت است. براي آزمون این فرضیه از t گروه های مستقل استفاده شد.نتایج حاصل از آزمون این فرضیه نشان داد t مشاهده شده(41/2=t) در سطح آلفای 5 درصد معنادار است و فرض صفر رد می شود به عبارتی میانگین افسردگی در بیماران مصروع زن و مرد تفاوت وجود دارد به طوری که با توجه به میانگین ها چنین برآورد می شود که در زنان میزان افسردگی نسبت به مردان بالاتر است.
از جمله نتایح عدم همسو می توان به پژوهش (هی سایمویس ،سانتوس، کارتر،اترین فسکر ،واهل و گیلیام 2012) اشاره کرد. هم چنین (آندریول و همکاران 2001) در پژوهش خود نشان دادند مردان بیشتر از زنان درگیر صرع می¬ شوند.با توجه به نتایج به دست آمده و پژوهش های قبلی،به نظر می رسد تفاوت های مربوط به جنس در میزان شیوع افسردگی مؤثر باشند.دختران در نوجوانی از استعداد بیشتر برای ابتلا به اختلالات خلقی وافسردگی برخوردار می باشند.هم چنین میزان وقوع افسردگی در دختران در مقایسه با پسران دو به یک است.و این تفاوت می تواند ناشی از عوامل چندگانه،زیستی،روانی،اجتماعی وشناختی باشد.
فرضیه دوم : میزان شیوع افسردگی در بیماران مصروع با توجه به وضعیت تحصیلی افراد متفاوت است. برای آزمون این فرضیه از کروسکال والیس استفاده شد.
نتایج نشان داد میزان خی دو (45/9) با درجه آزادی 4 در سطح آلفای 5% معنادار است و فرض صفر رد می شود در واقع چنین برآورد شد، سطح تحصیلات در میزان شیوع افسردگی در بیماران مصروع مؤثر است و با توجه به میانگین ها می توان گفت افراد دارای سطح تحصیلات پایین میزان افسردگی بالاتری دارند و سطح تحصیلات فوق لیسانس نسبت به دیپلم و زیر دیپلم دارای سطح پایین تری از افسردگی است.بررسی ها نشان داده است که بین وضع اجتماعی و اقتصادی بیمار وافسردگی ارتباط نزدیکی وجود دارد.میزان شیوع افسردگی در افراد کم درآمد،بیکار،کم سواد وبی سواد2تا4 بار بیشتراز شیوع آن در بین افراد تحصیل کرده و حرفه ای است.با توجه به نتایج به دست آمده،چنین استنباط می شود هر چه افراد از نظر سطح تحصیلات بالاتر باشند قدرت سازگاری بیشتر با مشکلات و مسایل را دارند.به همین منظور در بیماران مصروع نیز این امر صادق است.
فرضیه سوم : میزان شیوع افسردگی در بیماران مصروع با توجه به سن آن ها متفاوت است. نتایج آزمون کروسکال والیس نشان داد میزان خی دو (79/7) با درجه آزادی 7 در سطح آلفای 5% معنادار نیست و فرض صفر رد نمی شود در واقع چنین برآورد شد که سن در میزان شیوع افسردگی در بیماران مصروع مؤثر نیست.هر چند بسیاری ازاختلالات روان پزشکی از جمله اضطراب و دیگر اختلالات خلقی در سنین بالا بیشتر است(نوحی و همکاران،1390)اما در پژوهش حاضر شاید به دلیل محدود بودن نمونه آماری یا سایر علل محیطی نتایج معناداری مشاهده نشد.
فرضیه چهارم : میزان شیوع افسردگی در بیماران مصروع با توجه به وضعیت اقتصادی خانواده متفاوت است. نتایج آزمون کروسکال والیس نشان داد میزان خی دو (03/9) با درجه آزادی 2 در سطح آلفای 5% معنادار است و فرض صفر رد می شود.می توان گفت وضعیت اقتصادی در میزان شیوع افسردگی در بیماران مصروع مؤثر است و با توجه به میانگین ها می توان گفت افراد دارای وضعیت اقتصادی پایین میزان افسردگی بالاتری دارند و وضعیت اقتصادی متوسط نسبت به وضعیت اقتصادی بالا و پایین دارای میزان پایین تری از افسردگی است.
نتایج به دست آمده از این فرضیه این گونه تبیین می شود بر طبق پژوهش های (دوینسکی ،2001) ماهیت غیر قابل پیش بینی حمله ها، مبتلایان به صرع را بیشتر با موقعیت های پراسترس و ناکام کننده ای مثل مشکلات مربوط به کار، استخدام و روابط بین فردی ضعیف مواجه می کند.با توجه به نتایج به دست آمده فرضیه این گونه تبیین می شود،مطلوب بودن وضعیت اقتصادی افراد در روند درمان مؤثرتر می باشد.هم چنین افراد بهتر می توانند از مشاوره های درمانی برای درمان اختلالات روانی استفاده نمایند.
کاربرد این مطلب:
نقد پایان نامه، آموزش روش تحقیق، منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
