بخش هایی از فصل پنجم این پایان نامه:
مقدمه
به طورکلی اعتبار هر عمل پژوهشی به نتایج استخراجشده و قابلیت بهره برداری از آن بستگی دارد. در این تحقیق تلاش شده تا اثربخشی آموزش هوش معنوی و ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و امید به زندگی در بیماران سرطانی شهر خرمآباد موردبررسی قرار گیرد. در فصل اول، کلیات پژوهش شامل شرح موضوع و زمینه ی پژوهش، سؤالاتی که محقق در جستجوی پاسخ به آنهاست، اهداف و سابقه تحقیق، فرضیه های پژوهش، روش انجام تحقیق، ابزار گردآوری اطلاعات، جامعه آماری و قلمرو زمانی و مکانی تحقیق موردبررسی قرارگرفته است.
فصل دوم بررسی ادبیات موضوع می باشد. در فصل سوم روش انجام تحقیق ارائه گردید و در فصل چهارم، تجزیهوتحلیل داده ها با نرمافزار آماری SPSS صورت گرفت. مطالب این فصل به نتایج و یافته های پژوهش، محدودیت های تحقیق و پیشنهادهای كاربردی و پیشنهاد برای تحقیقات آتی اختصاصیافته است.
5-2 نتایج و دستاوردهای حاصل از تحقیق
5-2-1 نتایج فرضیههای اصلی
- فرضیه ی اصلی اول پس از تجزیهوتحلیل فرضیه اصلی اول، درنهایت این فرضیه تأیید شد بهعبارتدیگر روشهای آموزش هوش معنوی بر میزان بهزیستی روانشناختی بیماران سرطانی تأثیر معناداری وجود دارد.
نتایج ما درباره بررسی اثربخشی هوش معنوی و ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و امید به زندگی در بیماران سرطانی شهر خرمآباد مطابقت دارد این یافته در راستای یافته های محققانی از قبیل خیرالهی (2008)، عبدالهی (2005)، نجار اصل (2005)، رحیمی پور و همکاران (1393) و... مطابقت دارد. - فرضیه ی اصلی دوم پس از تجزیهوتحلیل فرضیه اصلی دوم، درنهایت این فرضیه تأیید شد نتایج حاصل از آزمون این فرضیه با عنوان آگاهی ذهنی بر میزان بهزیستی روانشناختی بیماران سرطانی تأثیر معناداری دارد. مطابق با نتایج این یافته در راستای یافته های محققانی از قبیل هوول و همکاران (2010)، مورونه و همکاران (2008)، کارمودی و بائر (2007)، بروان و رایان (2004)، احمدوند و همکاران (1391) و... می باشد. - فرضیه ی اصلی سوم پس از تجزیهوتحلیل فرضیه اصلی سوم، درنهایت این فرضیه تأیید شد نتایج حاصل از آزمون این فرضیه با عنوان هوش معنوی بر میزان امید به زندگی بیماران سرطانی تأثیر معناداری دارد.
مطابق با نتایج این یافته در راستای یافته های محققانی از قبیل استاوردا و همکاران (2012)، چلان و همکاران (2010)، پیمانفر و همکاران (1391) و... می باشد. - فرضیه ی اصلی چهارم پس از تجزیهوتحلیل فرضیه اصلی چهارم، درنهایت این فرضیه تأیید شد نتایج حاصل از آزمون این فرضیه با عنوان آگاهی ذهنی بر میزان امید به زندگی بیماران سرطانی تأثیر معناداری دارد. این یافته در راستای یافته های محققانی از قبیل خالقی پور و همکاران (1392)، رجبی و همکاران (1390)، مک دونالدوهمکاران (2010)، سادوک و همکاران (2007)، کنی و همکاران (2007)، ناینرنبرگ (2003)، بیک و همکاران (1996)، تیسدال (1995) و... می باشد.
5-2-2 نتایج فرضیات فرعی
-فرضیهی فرعی اول پس از تجزیهوتحلیل فرضیه فرعی اول، درنهایت این فرضیه تأیید شد نتایج حاصل از آزمون این فرضیه با عنوان هوش معنوی بر حس خودمختاری بیماران سرطانی تأثیر معناداری دارد. این بدان معناست که با افزایش هوش معنوی میزان حس خودمختاری نیز افزایش می یابد. این یافته در راستای یافته های محققانی از قبیل كندا و همكاران، (2006 ... مطابقت دارد
- فرضیه فرعی دوم پس از تجزیهوتحلیل فرضیه فرعی دوم، درنهایت این فرضیه تأیید شد نتایج حاصل از آزمون این فرضیه با عنوان هوش معنوی بر رشد شخصی بیماران سرطانی تأثیر معناداری دارد.
این بدان معناست که با افزایش هوش معنوی میزان رشد شخصی نیز افزایش می یابد. این یافته در راستای یافته های محققانی از قبیل. نارسینگ، (2009)... مطابقت دارد
- فرضیه فرعی سوم پس از تجزیهوتحلیل فرضیه فرعی سوم، درنهایت این فرضیه تأیید شد نتایج حاصل از آزمون این فرضیه با عنوان هوش معنوی بر هدفمندی در زندگی بیماران سرطانی تأثیر معناداری دارد. این بدان معناست که با افزایش هوش معنوی میزان هدفمندی در زندگی نیز افزایش می یابد. این یافته در راستای یافته های محققانی از قبیل اساچ بی، 2008... مطابقت دارد
- فرضیه فرعی چهارم پس از تجزیهوتحلیل فرضیه فرعی چهارم، درنهایت این فرضیه تأیید شد نتایج حاصل از آزمون این فرضیه با عنوان هوش معنوی بر روابط مثبت با دیگران بیماران سرطانی تأثیر معناداری دارد. این بدان معناست که با افزایش هوش معنوی میزان روابط مثبت با دیگران نیز افزایش می یابد. این یافته در راستای یافته های محققانی از قبیل بشارت (1384)، لوپز و همکاران (2004)، فابریکا و همکاران (2000) و ... مطابقت دارد.
- فرضیه فرعی پنجم پس از تجزیهوتحلیل فرضیه فرعی پنجم، درنهایت این فرضیه تأیید شد نتایج حاصل از آزمون این فرضیه با عنوان هوش معنوی بر پذیرش خود بیماران سرطانی تأثیر معناداری ندارد.
این بدان معناست که افزایش و یا کاهش هوش معنوی بر میزان پذیرش خود اثری ندارد. این یافته در راستای یافته های محققانی از قبیل آكلیزكازین، (2006) و ... مطابقت دارد - فرضیه فرعی ششم پس از تجزیهوتحلیل فرضیه فرعی ششم، درنهایت این فرضیه تأیید شد نتایج حاصل از آزمون این فرضیه با عنوان هوش معنوی بر تسلط بر محیط بیماران سرطانی تأثیر معناداری ندارد. این بدان معناست که افزایش و یا کاهش هوش معنوی بر میزان تسلط بیماران بر محیط خود تأثیر معناداری ندارد. این یافته در راستای یافته های محققانی از قبیل بریل هرت، (2005) و ... مطابقت دارد.
- فرضیه فرعی هفتم پس از تجزیهوتحلیل فرضیه فرعی هفتم، درنهایت این فرضیه تأیید شد نتایج حاصل از آزمون این فرضیه با عنوان ذهن آگاهی بر حس خودمختاری بیماران سرطانی تأثیر معناداری دارد. این بدان معناست که با افزایش ذهن آگاهی میزان حس خودمختاری نیز افزایش می یابد. این یافته در راستای یافته های محققانی از قبیل بروان و ریان، (2004)... مطابقت دارد
- فرضیه فرعی هشتم پس از تجزیهوتحلیل فرضیه فرعی هشتم، درنهایت این فرضیه تأیید شد نتایج حاصل از آزمون این فرضیه با عنوان ذهن آگاهی بر رشد شخصی بیماران سرطانی تأثیر معناداری دارد. این بدان معناست که با افزایش ذهن آگاهی میزان رشد شخصی نیز افزایش می یابد. این یافته در راستای یافته های محققانی از قبیل. بائر و همکاران، (2008) ... مطابقت دارد.
- فرضیه فرعی نهم پس از تجزیهوتحلیل فرضیه فرعی نهم، درنهایت این فرضیه تأیید شد نتایج حاصل از آزمون این فرضیه با عنوان ذهن آگاهی بر هدفمندی در زندگی بیماران سرطانی تأثیر معناداری دارد. این بدان معناست که با افزایش ذهن آگاهی میزان هدفمندی در زندگی نیز افزایش می یابد. این یافته در راستای یافته های محققانی از قبیل اراک و کراسه ، (2006) ... مطابقت دارد.
- فرضیه فرعی دهم پس از تجزیهوتحلیل فرضیه فرعی دهم، درنهایت این فرضیه تأیید شد نتایج حاصل از آزمون این فرضیه با عنوان ذهن آگاهی بر روابط مثبت با دیگران بیماران سرطانی تأثیر معناداری دارد. این بدان معناست که با افزایش ذهن آگاهی میزان روابط مثبت با دیگران نیز افزایش می یابد. این یافته در راستای یافته های محققانی از قبیل کابات زین (2002)، روبینز (2002) ، بائر (2003) ، بورکووک، (2002) ... مطابقت دارد.
- فرضیه فرعی یازدهم پس از تجزیهوتحلیل فرضیه فرعی یازدهم، درنهایت این فرضیه تأیید شد نتایج حاصل از آزمون این فرضیه با عنوان ذهن آگاهی بر پذیرش خود بیماران سرطانی تأثیر معناداری ندارد. این بدان معناست که افزایش و یا کاهش ذهن آگاهی بر میزان پذیرش خود اثری ندارد. این یافته در راستای یافته های محققانی از قبیل چانک و همکاران، (2004) و ... مطابقت دارد - فرضیه فرعی دوازدهم پس از تجزیهوتحلیل فرضیه فرعی ششم، درنهایت این فرضیه تأیید شد نتایج حاصل از آزمون این فرضیه با عنوان ذهن آگاهی بر تسلط بر محیط بیماران سرطانی تأثیر معناداری ندارد. این بدان معناست که افزایش و یا کاهش ذهن آگاهی بر میزان تسلط بیماران بر محیط خود تأثیر معناداری ندارد. این یافته در راستای یافته های محققانی از قبیل تیزدیل، سگال، ویلیامز (2005) و ... مطابقت دارد.
5-3 نتیجه گیری
نتایج تحقیق نشان داد که رابطه مثبت و معنی دار بین دو مؤلفه هوش معنوی و ذهن آگاهی با حس خود مختاری، رشد شخصی، هدفمندی در زندگی و روابط مثبت با دیگران در بین بیماران سرطانی وجود دارد همچنین نتایج نشان داد که بین دو مؤلفه هوش معنوی و ذهن آگاهی با پذیرش خود و تسلط بر محیط بیماران سرطانی رابطه معناداری وجود ندارد همچنین نتایج نشان داد بین دو مؤلفه هوش معنوی و ذهن آگاهی با امید به زندگی در بیماران سرطانی رابطه معناداری وجود دارد. 5-4 ارائه راهکارها و پیشنهادات 5-4-1 پیشنهادات کاربردی - پیشنهاد میشود با توجه به کارآمدی دو رویکرد آموزشی در کاهش نشانه های این بیماران و افزایش بهزیستی روانشناختی و امید به زندگی این بیماران، مراکز خدمات روانشناسی و مشاوره ای از یافته های این پژوهش در ارائه راهکارهای مناسب به مراجعان استفاده نمایند. - استفاده همزمان از روشهای درمانی مختلف و مقایسۀ اثربخشی روشها.
5-4-2 پیشنهادهای پژوهش
بهمنظور هدایت و کمک به تحقیقات آتی که توسط محققین دیگر در این حوزه صورت خواهد گرفت، پیشنهادها زیر ارائه میگردد:
1- می توان این تحقیق را در جوامع آماری دیگر نیز انجام داد و با توجه به ویژگی های جمعیت شناختی، اجتماعی، فرهنگ و خواستههای افراد آن بخش از جامعه به نتایج متفاوتی دستیافت.
2- پیشنهاد میگردد مطالعات روی شناخت عوامل مؤثر بر کاهش نشانه های بیماران سرطان، تأثیر این آموزش ها و افزایش بهبودی متغیرهای موردمطالعه در این گروه و سایر افراد انجام شود. 3- با توجه به تجربیات و یافته های بهدستآمده، تکرار پژوهشهای مشابه روی تعداد بیشتر باهمگنی بالاتر و پیگیری این افراد در فواصل زمانی مشخص و به مدت طولانی تر، می تواند نتایج قوی تر و راهکارهای عملی تری را در خصوص ارتقای بهزیستی روانشناختی، امید به زندگی و کاهش مشکلات این گروه از بیماران حاصل نماید.
5-5 محدودیت های تحقیق در اجرای این تحقیق، محقق با محدودیت هایی مواجه شد که برخی از این محدودیت ها به علت ماهیت این نوع از پژوهشهای علمی که در حوزه انسانی قرار دارند اجتناب ناپذیر است. 1- به علت اینکه این تحقیق در بخش کوچکی از یک جامعه بزرگ آماری بیماران مبتلابه سرطان شهر خرمآباد اجراشده است، این مسئله بهنوبه خود بر تعمیمپذیری یافتههای پژوهش مؤثر است.
2- اطلاعات کسبشده توسط پرسشنامه است که به خاطر محدودیت هایی که این روش جمع آوری داده با آن مواجه است، صحتوسقم اطلاعات بستگی به صحت پاسخ های پاسخگویان نمونه آماری دارد. لذا پاسخگویان در پاسخگویی به سؤال های پرسشنامه ممکن است دچار خودسانسوری شده و یا جوابی را بدهند که فکر میکنند مدنظر پرسشگر باشد، به همین خاطر احتمال دارد پاسخ ها همراه با سوگیری باشد.
3-کمبود وقت و عدم همکاری برخی از بیماران در تخصیص بخشی از اوقات خود بهمنظور تکمیل پرسشنامه تحقیق را با مشکل مواجهه می سازد.
کاربرد این مطلب:
نقد پایان نامه، آموزش روش تحقیق، منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی