ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﯾﮑﯽ ازﺑﻨﯿﺎديﺗﺮﯾﻦ ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﻣﻄﺮح در روانﺷﻨﺎﺳﯽ ﻣﺜﺒﺖﻧﮕﺮ اﺳﺖ. ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻋﻘﯿﺪه ازاﯾﻨﮑﻪ ﻓﻘﻂ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖﻫﺎي ﻋﻠﻤﯽ، ﭘﺰﺷﮑﯽ، و ﺗﮑﻨﻮﻟﻮژي ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪزﻧﺪﮔﯽ را ﺑﻬﺒﻮد ﺑﺨﺸﺪ، ﺑﻪ اﯾﻦ ﺑﺎور ﮐﻪ ﺑﻬﺰﯾﺴﺘﯽ ﻓﺮدي، ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ، اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﺟﺎﻣﻌﻪ از ﺗﺮﮐﯿﺐ اﯾﻦ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖﻫﺎ ﺑﻪﻫﻤﺮاه ارزشﻫﺎ وادراﮐﺎت ﻓﺮد از ﺑﻬﺰﯾﺴﺘﯽ و ﺷﺮاﯾﻂ ﻣﺤﯿﻄﯽ ﺑﻪ وﺟﻮد ﻣﯽآﯾﺪ ، از ﻣﻨﺎﺑﻊ اوﻟﯿﻪ ﮔﺮاﯾﺶ ﺑﻪ ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ اﺳﺖ (اﺳﮑﺎﻻك وﻫﻤﮑﺎران، 2002).
ﻣﻄﺎﻟﻌﮥ ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ دردﻫﮥ 1960 آﻏﺎز ﺷﺪ . ﺑﺎ وﺟﻮد اﯾﻨﮑﻪ از آن زﻣﺎن ﺗﺎ ﮐﻨﻮن ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ﺑﺴﯿﺎر ﮔﺴﺘﺮده اي در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ اﻧﺠﺎم ﮔﺮﻓﺘﻪ، اﻣﺎ ﻫﻨﻮز در ﻣﻮرد ﺗﻌﺮﯾﻒ دﻗﯿﻖ ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﺗﻮاﻓﻖ وﺟﻮد ﻧﺪارد (ﻟﯽ، 2006). ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻋﻤﺪﺗﺎ در ﺗﻌﺎرﯾﻒ ﺧﻮد دﭼﺎر دوﮔﺎﻧﮕﯽ درﻣﻮرد ﻋﯿﻨﯽ ﯾﺎ ذﻫﻨﯽﺑﻮدن ﺷﺪه اﻧﺪ.روﯾﮑﺮد ﻋﯿﻨﯽ ،ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﻮاردي آﺷﮑﺎر و ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ اﺳﺘﺎﻧﺪاردﻫﺎي زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽداﻧﺪ. اﯾﻦ ﻣﻮارد ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺳﻼﻣﺖ ﺟﺴﻤﯽ، ﺷﺮاﯾﻂ ﺷﺨﺼﯽ (ازﺟﻤﻠﻪ ﺛﺮوت و ﺷﺮاﯾﻂزﻧﺪﮔﯽ)، ارﺗﺒﺎﻃﺎت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، اﻗﺪاﻣﺎت ﺷﻐﻠﯽ و ﯾﺎ دﯾﮕﺮ ﻋﻮاﻣﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ واﻗﺘﺼﺎدي ﺑﺎﺷﺪ.در ﻣﻘﺎﺑﻞ، روﯾﮑﺮدذﻫﻨﯽ (ﻟﯽ، 2006) ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ را ﻣﺘﺮادف ﺷﺎدي ﯾﺎ رﺿﺎﯾﺖ ﻓﺮد در ﻧﻈﺮ ﻣﯽﮔﯿﺮد. اﯾﻦ ﻣﻨﻈﺮ ﺑﺮ ﻋﻮاﻣﻞ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ در ارزﯾﺎﺑﯽ ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ ﺗﺄﮐﯿﺪ ﻣﯽﮐﺮد. در ﻧﻮﺳﺎن ﺑﯿﻦ دو روﯾﮑﺮد ﻋﯿﻨﯽ وذﻫﻨﯽ، ﯾﮏدﯾﺪﮔﺎه ﮐﻞ ﻧﮕﺮ ﺑﻪ وﺟﻮد آﻣﺪ. اﯾﻦ دﯾﺪﮔﺎه ﮐﯿﻔﯿﺖ زﻧﺪﮔﯽ را ﯾﮏﭘﺪﯾﺪة ﭼﻨﺪ ﺑﻌﺪي ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ و ﻫﺮدو ﻣﺆﻟﻔﮥ ﻋﯿﻨﯽ وذﻫﻨﯽ را در ﻧﻈﺮ ﻣﯽﮔﯿﺮد (رحیمی و خیر،1386). رضایت یک فرد از زندگی زناشویی به منزله رضایت وی از خانواده محسوب می شود ورضایت از خانواده به مفهوم رضایت از زندگی بوده و در نتیجه تسهیل در امر رشد و تعالی و پیشرفت مادی و معنوی جامعه خواهد شد (عدالتی و ردزوان،2010).
رضایت زناشویی یک ارزیابی کلی از وضعیت رابطه زناشویی یا رابطه عاشقانه کنونی فرد است.رضایت زناشویی می تواند انعکاسی از میزان شادی افراد از روابط زناشویی و یا ترکیبی از خشنود بودن بواسطه بسیاری از عوامل مختص رابطه زناشویی باشد. می توان رضایت زناشویی را بعنوان یک موقعیت روان شناختی در نظر گرفت که خود به خود به وجود نمی آید، بلکه مستلزم تلاش هر دو زوج است. بویژه در سال های اولیه، رضایت زناشویی بسیار بی ثبات است و روابط در معرض بیشترین خطر قرار دارند (احمدی، نبی پور،کیمیایی وافضلی ، 1389).
رضایت زناشویی به شادی و لذت از روابط میان زوج ها مرتبط است. رضایت زناشویی به معنای داشتن احساس مطلوب از ازدواج است. کاپلان و مادوکس (2002) بیان می کنند که رضایت زناشویی یک تجربه شخصی در ازدواج است که تنها توسط خود فرد در پاسخ به میزان لذت رابطه زناشویی قابل ارزیابی است آنها باور دارند که رضایت زناشویی به انتظارات افراد بستگی دارد. ثمره زندگی زناشویی فرزند است. هر کودکی که به دنیا می آید، اولین کسی را که بدو تولد مشاهده ولمس می کند مادر است. در واقع کودکان در حالی دنیای بسته وامن جنینی را وداع می گویند که این امنیت از دست رفته را با آغوش پر مهر مادر جبران می کنند و این پایگاه سرشار از عاطفه، پایه گذار نخستین روان بنه های عاطفی و طرحواره های ارتباطی در نوزاد است که بی شک متضمن امنیت روانی _ عاطفی کودک در چندین سال اول زندگی او است وچه بسا اثرات طولانی مدت عواطف مادری گستره ی زندگی فرد را در برمی گیرد. از این رو بی لطف نخواهد بود که مادران را در درک این حقیقت کمک کرد که به واسطه این احساس عمیق که کودک به طور طبیعی و فطری نسبت به مادر دارد، می توانند تاثیر شگرفی در ، تامین رفاه وسلامت او داشته باشند و نیروی عظیمی بدین منظور به حساب می آیند(بالبي ، 1969 به نقل از اقبال ،1389 ).
شماره 9