اعتیاد ، یکی از مهم ترین معضلات اجتماعی خانمان سوز عصر ما به ویژه در میان جوانان است که ریشه در فقر، ناامیدی و فشارهای روحی و روانی دارد. ایران به لحاظ جغرافیایی همسایه بزرگترین تولید کننده خشخاش و مواد مخدر است و در موقعیت مناسبی برای حمل و نقل مواد مخدر از افغانستان به دیگر کشورها و بویژه اروپا قرار گرفته است (یزدی مقدم و اسماعیل آبادی، 1387). اعتیاد ابتلای اسارت آمیز فرد به ماده یا مواد مخدر است، به گونهای که او را از نظر جسمی و روانی به خود وابسته میکند و کلیه رفتارهای فردی و اجتماعی او را تحت الشعاع قرار میدهد. اعتیاد امروزه به عنوان مهمترین آسیب اجتماعی، جامعه انسانی را مورد هجوم قرار داده است (اصغری، کرد میرزا و احمدی، 1392). یافتههای بالینی گویای آن است که در شکل گیری وابستگی به مواد مخدر ویژگیهای شخصیتی، شیوه زندگی، روابط اجتماعی، نگرش، باورها، احساسات، دلبستگیها، عواطف و رفتارهایی که در طی رشد فرد شکل گرفتهاند، نقش اساسی ایفا میکنند (آرتگا ، چن و ریو نولدوز ، 2010؛ استون ، بیکر ، هوبر و کاتالانو ، 2012). نتایج مطالعات حاکی از آن است که مصرف مواد نه تنها پیامدهای منفی متعدی دارد، بلکه تحت تاثیر عوامل مختلفی چون گروه های اجتماعی، خانواده، دوستان، محیط مدرسه، محله سکونت و ویژگی های فردی شکل می گیرد(چلیر ، چیو ، پردینی ، چوکوئست و لگارس ، 2000). پدیده زیستی-روانی- اجتماعی مصرف و سوء مصرف مواد در نوجوانان یکی از بحرانی ترین مسائل پیش روی جوامع امروزی است(بویز و همکاران، 2003).
از سوی دیگر برخی محققان معتقدند، کسانی که به سوء مصرف مواد روی می آورند، مواد مخدر را به عنوان راهی برای تسکین اضطراب، خشم یا افسردگی مصرف می کنند. آنها در اولین تجربه ی خود با مصرف ماده ای شیمیایی آشنا می شوند که می تواند احساس اضطراب یا اندوهی که آنها را به ستوه آورده است، تسکین دهد. افرادی که درماندگی عاطفی و هیجانی بیشتری دارند، تمایل بیشتری هم به مصرف مواد مخدر و الکل دارند (تسچان ، 1994). این مطلب نشان می دهد که چرا برخی افراد به مواد مخدر وابسته می شوند. این افراد اغلب اوقات گرفتار هیجانات و احساساتی می شوند که راه گریزی از آن برای خود نمی یابند. آنها آگاهی چندانی از عواطف خود ندارند و در نتیجه با این احساس که هیچ کنترلی بر زندگی احساسی خود ندارند، هیچ گونه تلاشی به عمل نمی آورند (گلمن، 1985؛ ترجمه، پارسا، 1382). اگر اینگونه باشد که می گویند، هوش هیجانی باید سهم مهمی در ابتلا به سوء مصرف مواد داشته باشد. هوش هیجانی ، نوعی پردازش اطلاعات هیجانی و عاطفی است که به بهبود جریان زندگی منجر می شود (مایر و سالوی، 1997). به باور برخی پژوهشگران، هوش هیجانی پایین، از جمله عوامل موثر در شروع مصرف مواد مخدر است (پارکر و همکاران، 2008).
در واقع افرادی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، فشارهای همتایان را درک می کنند و از عهده ی کنترل هیجانات خود بر می آیند؛ در نتیجه در برابر مصرف مواد مخدر، مقاومت بیشتری به خرج می دهند (ترینیداد و جانسون ، 2002) و افرادی که از هوش هیجانی پایینی برخوردارند برای مقابله با هیجانات منفی، به مصرف این مواد روی می آورند (ترینیداد، انگر ، چو و جانسون ، 2004). مدل های مختلفی برای تبيين و توضيح هوش هيجانی تدوين شده است که از مهمترين آن ها مدل بار-آن است. بار-آن پنج زمينه گسترده عملکرد را مشخص کرد که هر يک چند جزء را دربرمی گيرند(پانزده خرده مولفه).
مهم ترين مولفه اين مدل مهارت های درون فردی است. افراد دارای اين مهارت خودآگاهند، قوت ها و ضعف های خود را می شناسند و احساسات و افکارشان را به صورت سالم ابراز می کنند(خودابرازی مثبت)، جرات ورز و مستقل بوده و به خود احترام می گذارند. مولفه مهارت بين فردی شامل توانايی آگاهی يافتن از هيجانات، نيازها و احساسات ديگران(همدلی)، برقراری و حفظ رابطه مشارکتی و رضايت بخش با آنان و مسئوليت پذيری اجتماعی است. سومين مولفه توانايی مديريت تنش و تغييرات محيطی، اجتماعی و شخصی به صورت انعطاف پذير و واقع گرايانه می باشد. اين مهارت شامل قدرت تحمل تنش و کنترل تکانه است. مولفه قدرت سازگاری يا انطباق پذيری مهارت های توانايی حل مسئله، داشتن درک واقع بينانه از تجربيات روزمره و محيط اطراف و انعطاف پذيری را شامل می شود. مديريت تغيير مفهوم اصلی اين مهارت است. در نهايت مولفه خلق کلی خوش بينی(داشتن نگرش مثبت به زندگی) و احساس شادی(رضايت از زندگی، لذت بردن از خود و ديگران) را دربر می گيرد(پتريدس و فارنهام ، 2001).
شماره 74