یکی از گروههایی که نقش مهمی برای آینده و تعالی کشورها دارند دانشجویان هستند. حضور در دانشگاه برای اکثر دانشجویان تجارب مثبتی به همراه دارد، با این حال برای برخی دیگر عوامل وابسته به تحصیل (آزمون ها، مقالات، ارائه مطالب و غیره) با تجربه فشار روانی همراه است. بی تردید تجربه فشار روانی ناشی از مسائل تحصیلی، تاثیر منفی بر بهزیستی روان شناختی دانشجویان دارد (فراهانی، 1387). بهزیستی روان شناختی شامل دریافت های فرد از میزان هماهنگی بین هدف های معین با پیامدهای عملکردی است که در فرایند ارزیابی های مستمر به دست می آید و به رضایت درونی و نسبتاً پایدار در توالی زندگی منتهی می شود(گلداسمیت، ویوم و درایتی ، 1997).
بهزیستی، اشاره به حسی از سلامتی دارد که آگاهی کامل از تمامیت و یکپارچگی در تمام جنبه های فرد را در بر می گیرد. بهزیستی روان شناختی شامل ارزش های شناختی افراد از زندگی می شود. آنها، شرایط خود را که به انتظارات، ارزش ها و تجارب قبلی شان وابسته است ارزش گذاری می کنند (دینر، اویشی و لوکاس ، 2003). بهزیستی روانشناختی جزو روان شناختی کیفیت زندگی است که به عنوان درک افراد از زندگی در حیطه ی رفتارهای هیجانی، عملکردهای روانی و ابعاد سلامت روانی تعریف شده و شامل دو بخش است. اولین بخش آن، سطح تجربه های خوشایند است. برخی از محققان، بهزیستی روان شناختی را از نظر مولفه ها یا فرآیندهای ویژه نظیر فرایند های عاطفی مفهوم سازی می کنند (روتمن، کریستن و ویزینگ ، 2003).
ریف، کیز و اشموکتین (2002) شش الگوی بهزیستی روان شناختی یا بهداشت روانی مثبت را ارائه کردند. براساس الگوی ریف، بهزیستی روان شناختی از 6 عامل تشکیل می شود: پذیرش خود (داشتن نگرش مثبت به خود)، رابطه مثبت با دیگران (برقراری روابط گرم و صمیمی با دیگران و توانایی همدلی)، خودمختاری (احساس استقلال و توانایی ایستادگی در مقابل فشارهای اجتماعی)، زندگی هدفمند (داشتن هدف در زندگی و معنا دادن به آن)، رشد شخصی (احساس رشد مستمر) و تسلط بر محیط (توانایی فرد در مدیریت محیط). مطالعات اخیر درباره تفاوت های جنسیتی در بهزیستی روان شناختی، نتایجی متناقض را به همراه داشته و حاکی از نبود اتفاق نظر در نتایج می باشد (ریف، 1998؛ لیو ، 2000).
براساس مطالعات انجام شده و تجارب کیفی کروس و همکاران (1992) در بسیاری از ابعاد بهزیستی بین دو جنس تفاوت وجود دارد. لیو (2000) نیز در مطالعه سازگاری زناشویی در خصوص تجارب نقش و بهزیستی ذهنی تفاوت های جنسیتی را گزارش کرده است؛ همچنین استیفنز و همکاران (1999)در یک مطالعه به منظور بررسی سلامت روانی جمعیت کانادایی تفاوت های جنسیتی را گزارش کردند. در مطالعه ایک (2001) بین دو جنس از نظر انعطاف پذیری شیوه های مواجهه با مسائل (سبک های مقابله ای) تفاوت های جنسیتی مشاهده نشد. نتایج برخی از مطالعات مشابه نیز نشان داده است که بین دو جنس در مقیاس های روابط مثبت با دیگران و رشد فردی تفاوت وجود دارد(ریف، 1995؛ ولیورس و بوسما ، 2005).
شماره 64