خشم و پرخاشگری از شایع ترین مشکلات کودکان و نوجوانان و از دلایل مهم ارجاع آنها به مراکز مشاوره و روان درمانی است (بورنمان ، 2007).
پژوهشگران و متخصصان بالینی به دلایل متعددی علاقه زیادی به مطالعه پرخاشگری کودکان نشان می دهند چرا که پرخاشگری در دوران کودکی عامل خطرناک و مهمی برای بروز رفتارهایی چون گرایش به بزهکاری، ترک تحصیل، و خشونت در نوجوانی و بزرگسالی است. تقریبا نیمی از کودکان ضد اجتماعی رفتارهای مشابهی را در نوجوانی ادامه می دهند. همچنین نیمی از نوجوانان ضد اجتماعی در بزرگسالی به رفتارهای ضد اجتماعی دست می زند. این الگوهای رفتاری نه تنها به فرد پرخاشگر آسیب می رساند بلکه همچنین در سطح وسیع پیامد های منفی برای افرد دیگر و جامعه در بر دارد (ری، 2007).
کودکان به دلیل پایین بودن سطح تفکر انتزاعی، قادر به بیان هیجانات و احساسات خود نیستند، سرکوب و عدم مهارت در بیان احساسات به ویژه از نوع منفی آن بهداشت روانی کودک را به مخاطره می اندازد. از این رو پیدا کردن راهی که کودک را قادر نماید به شیوه ای غیر از بیان کلامی هیجانات خود را بروز نماید کاملا ضروری به نظر می رسد. بازی ابزاری است که کودک به کمک آن خود را بیان می نماید و برای هر کودکی جدا از نژاد، زبان و ملیت وسیله مناسبی جهت تخلیه هیجانات و ابراز خود می باشد(سهرابی شگفتی، 1390).
شماره 153