براساس گزارش دیلی و مارلات (2005)، هم اکنون اختلالات مصرف مواد و عواقب وخیم و ناخوشایند ناشی از آن، یکی از مهم ترین مشکلات سلامت عمومی در سراسر دنیا است. این اختلالات با بسیاری از مشکلات جدی پزشکی، روان پزشکی، خانوادگی، شغلی، قانونی، مالی، معنوی، و اخلاقی رابطه دارد. اختلالات مصرف مواد نه تنها باعث درد و رنج فرد مصرف کننده می شوند، بلکه بار و آسیب فراوانی را نیز بر خانواده و جامعه تحمیل می کنند(کرد میرزا، 1388). ارتباط مصرف مواد و رفتارهای اعتیاد آمیز با سایر مشکلات و انحرافات اجتماعی مانند خشونت خانگی، کودک آزاری، طلاق و بیماریهای واگیردار مانند ایدز و هپاتیت و در گیر شدن بیشتر جوانان نسبت به سایر قشرها بر دامنه آسیب زایی آن میافزاید (سیام، 1385).
در ایران در طی 20 سال گذشته، میزان رشد سوء مصرف مواد بیش از 3 برابر نرخ رشد جمعیت بوده است، کنترل وابستگی به مواد افیونی برای کشور ما اهمیت زیادی دارد. کشور ایران با داشتن 1925 کیلومتر مرز مشترک با افغانستان و پاکستان که عمده ترین منابع کشت خشخاش و تولید تریاک و هروئین جهان محسوب می شوند، در مسیر ترانزیت مواد افیونی از این کشور ها به اروپا قرار گرفته و از آسیب پذیری ویژه ای برخوردار است، درمان اعتیاد و شکستن چرخه معیوب آن گران و دشوار است و سیستم درمانی جامعی با رویکرد های مختلف دارو درمانی، روان درمانی و باز پروری رامی طلبد(رئیسی دهکردی و همکاران، 1393).
شماره 129