قسمتی از این پروپوزال:
اختلال بیش فعالی/نقص توجه (ADHD)، اختلالی است که در آن پر تحرکی، بی توجهی و رفتار ناگهانی، بیشتر و شدیدتر از کودکان دیگر وجود دارد و 3 تا 5 درصد کودکان به این اختلال مبتلا هستند. اغلب این کودکان دارای مشکلاتی در قلمرو توجه هستند و ویژگی دیگر این کودکان ناتوانی در مهار رفتارهای تکانشی است (سادوک و سادوک ، 2007؛ واینر ، 2004). در این اختلال تعاملات کودک-والد به طور وسیعی تحت تاثیر نشانگان کودک مبتلا به ADHD می باشد.
این کودکان اغلب در برابر درخواست های والدین نافرمان تر هستند و در شروع و دنبال کردن فعالیت ها شکست می خورند و زود دست می کشند و نسبت به کودکان غیر بیمار بیشتر از آنها تقاضا می شود تا توجه کنند. چنین رفتارهای برای والدین و مراقبان استرس ایجاد می کند (بروک لی، دیوپال و ماری ، 1990). مطالعات انجام شده حاکی از این است که اثرات منفی داشتن کودک دارای مشکل موجب ایجاد تنش و فشار در اعضای خانواده خصوصا مادر می شود(تاجری و بحیرایی، 1387)؛ چرا که مادر اولین شخصی است که به طور مستقیم با کودک ارتباط برقرار می کند.
احساساتی مثل گناه، تقصیر و ناکامی و محرومیت ناشی از عادی نبودن کودک می تواند سبب گوشه گیری مادر و عدم علاقه به برقراری رابطه با محیط و همچنین پایین آمدن عزت نفس و احساس خود کم بینی و بی ارزشی و غم و اندوه در مادر شود که پیامد آن عزت نفس پایین، بروز افسردگی و به خطر افتادن سلامت روانی مادر است(نریمانی، آقا محمدیان، و رجبی، 1386).
وجود کودک دارای مشکل، سازش یافتگی و سلامت جسمی و روانی مادر را تهدید می کند و غالبا تاثیر منفی بر وی می گذارد(سالوویتا، لاتالینا، لیونونین ، 2003؛ گوپتا و سینگل ، 2004).
شماره 140