اگر در بسیاری از روش های پژوهشی دیگر، نمونه گیری از اولین گام ها در فرآیند پژوهش است، تعیین نمونه در این روش، همزمان با دیگر ابعاد تحقیق صورت خواهدگرفت.

در نمونه گیری نظری، انتخاب نمونه ها(نه تنها افراد بلکه دادهای مورد نیاز بعدی) باتوجه به تحلیل داده های گردآوری شدة پیشین، شناسایی می شود.

با گذشت زمان به عمق و تمرکز نمونه گیری افزوده می شود. زیرا درمراحل اولیه، بیشترکشف مفاهیم ومقولات تازه و درمراحل بعد، عمق وغنا بخشیدن به این مقولات، مد نظرقرارمی گیرند.

نمونه گیری زمانی به پایان می‌رسد که به اشباع نظری رسیده باشیم. و اشباع نظری، زمانی حاصل می شود که داده های اضافی، کمکی به تکمیل و مشخص کردن یک مقوله نظری نمی کنند و نمونه ها ازآن پس مشابه به نظرمی رسند(رنجبر، 1389، به نقل از ذکائی، 1381، ص 59).

درنمونه گیری نظری، یک مورد در سه حالت انتخاب می شود:

1- انتخاب یک مورد برای پرکردن مقولات نظری، برای بسط نظریه ظاهرشده؛

2- انتخاب یک مورد برای تکرارشدن موارد قبلی درجهت آزمودن نظریه ظاهرشده؛

3- انتخاب یک مورد که قطب متضاد نظریه ظاهرشده است، به قصد بسط دادن نظریه. برای دستیابی به چنین منظوری، اولین مورد معین می‌شود و داده های مربوط به آن جمع آوری می‌گردد.

سپس با دقت در داده های فراهم آمده از مورد اول و تحلیل مقدماتی آن داده ها، مورد دوم آنطور معین می‌شود كه تا حد ممكن با مورد اول در موضوع بررسی تفاوت داشته باشد تا به شمول داده ها كمك كند.

همین شیوه در بررسی داده های مربوط به مورد دوم و همین ملاك برای تعیین مورد سوم برای بررسی و فراهم شدن داده ها، رعایت خواهد شد.

این فرایند به همین شیوه و با همین ملاك ادامه می‌یابد تا آنجا كه به «كفایت نظری و اشباع» برسیم، یعنی بررسی چند مورد آخر هیچ داده ای متفاوت از داده های قبل، به دست ندهد.

به بیان مبدعان رویش نظریه « هنگامی طبقه‌ها به لحاظ نظری اشباع می‌شوند كه: در خلال گردآوری و تحلیل بیشتر داده ها، داده‌های جدید از طبقه ها به دست نیاید».

اصلاح و تعقیب محتوای مصاحبه‌ تا هنگامی كه همة طبقه ها اشباع شوند باید ادامه یابند.

با ادامه راه و ایجاد اطمینان در محقق كه افزودن بر موردها و ادامه بررسی هیچ اطلاع تازه ای نمی افزاید و در نتیجه هیچ نكته ای به تحلیل قبلی اضافه نمی شود؛ محقق اطمینان می‌یابد كه داده های او همة واقعیت مورد بررسی را شامل می‌شود.