از نظر دمینگ، كیفیت، مسئولیت مدیران ارشد است و بایستی مدیران سطوح بالای سازمان در این راستا كوشا باشند و برای بهبود كیفیت تصمیم گیری نمایند و همچنین لازم است مباحث كیفیت را به آنها آموزش داد.
جزئیات بیشتر در ادامه مطلب + دانلود فایل


پیشینه داخلی و خارجی:
دارد
منابع فارسی:
دارد
منابع لاتین:
دارد
نوع فایل:
Word قابل ویرایش
تعداد صفحه:
38 صفحه
کد:
836 mb


توضیحات:

از نظر دمینگ، كیفیت، مسئولیت مدیران ارشد است و بایستی مدیران سطوح بالای سازمان در این راستا كوشا باشند و برای بهبود كیفیت تصمیم گیری نمایند و همچنین لازم است مباحث كیفیت را به آنها آموزش داد (كزازی، 1378، ص 9) و به نظر دمنیگ 94 درصد از تمامی مشكلات كیفیت به مدیریت مربوط است (شریف زاده، 1379، ص 40). ژوران بر كانون های بهبود كیفیت توجه دارد و تاكیدش بر مشتری می. باشد (حاجی شریف، 1374، ص 31) و معتقد است كه مدیریت وظیفه ای بنیادین در راستای كیفیت عهده دار است و باید موضوع كیفیت را در اولویت كاری خود قرار دهد وسه اصل برنامه ریزی، كنترل و بهبود كیفیت را در تمامی ابعاد سازمان به اجرا در آورد. (كزازی،1378، ص 13). كرازبی پایه گذار تئوری ضایعات صفر است و به فعالیت بدون ضایعات اعتقاد دارد (یوسفی، 1381، ص 14) و از نظر او كیفیت عبارت است از همسازی با نیازهایی كه نظیر اجرایی آن پیشگیری و استاندار آن اجرای كار بدون نقص و معیارآن هزینه كیفیت می باشد (كزازی، 1378، ص16).

کیفیت مفهومی پیچیده و بغرنج و یا ابعاد متعدد است (شیلدز ، 1999، ص 166). تعریف کیفیت با توجه به انتقاد های ضمنی، مشکل و پیچیده است و به دلیل معانی گوناگون آن، تعریف مربوط به مشتری محور بودن محصول و خدمات از بین تعاریف و دیدگه های مختلف بیشتر مفید است (سحنی و همکاران، 2004، ص 145) از نظر سحنی و همکاران (2006، ص 267) کیفیت در آموزش به طریق مختلفی از قبیل، برتری در آموزش، ارزش افزوده در آموزش، مطلوبیت تجربه و نتیجه آموزش برای استفاده، مطابقت محصول آموزشی با هدفها، ویژگی ها ونیازهای برنامه مشخص شده، دوری از عیب و نقص در فرآیند آموزش ونهایتاً مطابق با انتظارات مشتریان از آموزش تعریف شده است. از نظر دمینگ و فیگنیام، کیفیت مفهوم وسیعی است که تمام بخش های سازمان نسبت به آن متعهد هستند و هدف آن افزایش کارایی کل مجموعهاست به طوری که مانع پدید آمدن عوامل مخل کیفیت می شود و هدف نهایی آن مطابق کامل با مشخصات مورد نیاز مشتری با حداقل هزینه برای سازمان است که منجر به افزایش رضایت می شود (سید جوادین و کیماسی، 1384، ص 36).

سحنی و همکارن (2004، صص 149-148) اظهار کرده اند که وینچ در بررسی مفهوم، دیدگاه ها و نگرش های مرتبط با کیفیت به چهار نگرش و رویکرد، فراگیر مدار، مشتری مدار، محصول مدار، و قیمت (ارزش) مدار اشاره می کند. و در نهایت تأکید دارد که تغییر و گرایش از سه نگرش به نگرش کیفیت مشتری مدار در حال افزایش است. هریس در بررسی کیفیت آموزشی به سه رویکرد، تمرکز بر مشتری و نظر دانشجویان در خصوص خدمات، تمرکز بر کارمند و افزایش بهبود شرایط وموقعیت کاری برای همه اعضاء و در نهایت به هماهنگی فرایند های آموزشی با معیارهای مشخص شده اشاره میکند. هاروی و نایت ضمن اشاره به وجود تفاوت وگوناگونی زیاد در بین مفاهیم کیفیت در آموزش عالی، آنها را در پنج دیدگاه، استثنایی، تداوم، هدف تولید / خدمات، ارزش پولی از طریق کارآیی و اثر بخشی و تحول آفرینی، دسته بندی کرده است (سحنی و همکاران، 2004، صص 147-146). 

از نظر تاکر کیفیت یک مفهوم چند شکلی و چند بعدی است. تصورات، ارزش ها، مقاصد کلی و اهداف خاص هر فرد و یا گروه ذینفع، پایه های تعریف کیفیت را تشکیل می دهد. (یار محمدیان، 1383، ص 711). پیترز اشاره می کند که کیفیت در چشم مشاهده کننده و یا در ذهن مصرف کننده قرار دارد و بر اساس ذهنیت، طرز تلقی، اهداف و تجارب افراد، برداشت های متنوعی به خود می گیرد (محمدی و همکاران، 1384، ص 39). کیفیت را می توان به عنوان عاملی که به بهترین نحومشتری را راضی نموده و فراتر از خواسته ها و نیازهای مشتریان می باشد، معرفی نمود. گاهی اوقات آن را « کیفیت در ادراک » نیز می نامند میتوان گفت که کیفیت در چشمان بیننده وجود دارد (سالیس، 1997، ص30). کیفیت به طور مکرر مطابق با انتظارات مشتری تعریف شده است و همچنین رضایت مشتری با کیفیت بکار رفته است (سیروانسی، 2004،ص 383)، (تان وکک، 2004، ص 17 )، (سحنی و همکاران، 2004، صص 153-145).

خدمات از نظر هاروی خدمات نتیجه ای است که مشتریان خواستار آن هستند. کتلر آرمسترانگ خدمات را فعالیت یا منفعتی می دانند که یک طرف به طرف دیگر عرضه می کند که اساساً نامحسوس بوده و مالکیت چیزی را در بر ندارد، نتیجه ممکن است محصول فیزیکی یا غیر مادی باشد. گرونروز خدمات را فرایندی می داند که مشتمل است بر یک سری از فعالیت های کم و بیش نامحسوس که به طور طبیعی در تعاملات بین مشتریان وکارکنان و یا منافع فیزیکی یا کالاها و یا سیستم های ارائه کننده خدمات، روی داده تا راه حلی برای مسائل مشتریان باشد. خدمات دارای ویژگی هایی هستند که آنها را از کالاها متمایز می سازد.

این ویژگی ها اغلب به عنوان، ناملموس بودن، تفکیک ناپذیری، تغییر پذیری، فناپذیری و عدم انتقال مالیکت مطرح می شوند (سید جوادین و کیماسی، 1384، ص 19) - خدمت، كاری است كه فردی برای دیگری انجام می دهد. 2- خدمت فرایندی است مشتمل بر مجموعه ای از فعالیت های كم و بیش ناملوس كه به طور طبیعی اما نه لزوما ً همیشگی در تعاملات بین مشتریان و كاركنان فیزیكی یا كالاها و یا سیستم های ارایه كننده خدمت روی می دهد تا راه حلی برای مسائل و مشكلات مشتریان باشد. (گرونروس، 2000).

3- خدمت، عبارت است از تولید منفعت اساسا ً، ناملموس یا به خودی خود به عنوان یك محصول منفرد یا عنصری مهم از محصول ملموس است كه بوسیله شكلی از مبادله، نیاز شناخته شده مشتری را بر آورده می سازد. (پالمر و كلی، 1995). 4- مفهوم خدمت، ستانده های ناهمگنی هسنتدكه تولید آنها بر اساس سفارش انجام می گیرد خدمات دارای موجودیت مستقلی نیستند كه امكان ایجاد حق مالكیت بر آنها وجود داشته باشد. خرید و فروش خدمات از تولید آنها جدا نیست و این دو فرایند همزمان صورت می گیرد. عرضه و ارائه خدمات به لحاظ ویژگی های آن همواره دشوارتر از عرضه محصولات و كالاهای فیزیكی بوده است. (ضیائی پور، 1383).