مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 52 صفحه
نوع فایل: word کد Mb598
برای دانلود مبانی نظری این متغیر به ادامه مطلب بروید...

از آنچه كه تا به حال ذكر شد مي توان چنين نتيجه گرفت كه آموزش براي مديران و كاركنان بايد يك امر روزمره ، مداوم و عادي تلقي گردد ، ولي متاسفانه به دلايل مختلف ، برخي از مديران و مسئولان با امر آموزش كاركنان بسيار سطحي و كم اهميت برخورد ميكنند . گاهي هم ديده مي شود كه آموزش كاركنان توسط افرادي برنامه ريزي ، اداره و اجرا مي شود كه كوچكترين اطلاعي در مورد آموزش كاركنان ندارند . اين دو موضوع باعث مي شود كه برنامه هاي آموزشي كاركنان ، چنانكه در مواردي ملاحظه مي گردد ، بي محتوا ، پراكنده و بدون هدف اجرا شود و كوچكترين اثري در ميزان دانش ، بينش و توانش يا نوع رفتار كاركنان نداشته و يا بعضاً نتيجه اي معكوس به همراه داشته است . وجود چنين آموزشهايي در مراكز دولتي ، صنعتي و يا ساير سازمانها انگيزه شركت در كلاسهاي آموزشي را از شركت كنندگان و مديران سلب مينمايد و به همين علت هم ديده مي شود كه در ايجاد انگيزه ، براي شركت در آنگونه كلاسهاي آموزش كاركنان ، بالاجبار امتيازاتي فقط مادي براي آنها در نظر گرفته مي شود كه در آن صورت شركت كنندگان صرفاً براي دريافت گواهينامه هاي مربوطه و استفاده از مزاياي مادي آن در اين كلاسها شركت نموده و گاهي هم ممكن است مدتها در انتظار بمانند ، ولي زماني كه در كلاس شركت نمودند هيچ گونه انگيزه اي براي آموختن ندارند و صرفاً با شركت در كلاس ، رفع تكليف مينمايند . مشكل عمده و اساسي ديگر به فرض اگر برخي از دوره هاي آموزش كاركنان توسط صاحبنظران و متخصصين امر ، برنامه ريزي و اجرا مي گردد و به همان دليل نيز به اهداف آموزشي اعم از اهداف دانشي ، بينشي ،توانشي و رفتاري دست پيدا مي كند ، ولي چون عملاً در محيط كار نمي توانند آموخته هاي خود را بكار بگير ند اغلب ناگزير خواهند شد كارها را بر عكس آنچه بدرستي آموخته اند ، عمل نمايند ، نسبت به امر آموزش بي علاقه و يا بي تفاوت مي شوند يا آنكه عملاًتضادهايي بين آنان و مسئولان رده بالاي آنان بوجود ميآيد . براي حل پاره اي از مشكلات بايد امور آموزش كاركنان را به افرادي محول نمود كه داراي دانش ، تعهد ، آگاهي ، مهارت ، تجربه و سابقه قابل قبولي در امر آموزش باشند نه و به افرادي كه بدون احساس تعهد و يا فقدان دانش و تجربه و سابقه آموزشي ، كه فكر ميكنند مي توانند عهده دار مسئوليتهاي آموزشي گردند . امور آموزش كاركنان را بايد به افراد واجد شرايط سپرد و در آن صورت مشاهده خواهيم نمود كه برنامه ريزي و اجراي صحيح دوره هاي آموزشي كاركنان چه اثرات مفيد و موثري به همراه خواهد داشت . پيشنهاد ديگر براي تقليل موانع و مشكلات آموزش كاركنان اينكه به نظر مي رسد بهتر است آموزش كاركنان در كليه سطوح سازماني به موازات يكديگر صورت پذيرد و اگر امكانات اجازه اين كار را نداد آموزش از سطوح بالاي سازمان شروع و به سطوح پايين تر تسري پيدا كند ، تا بدين وسيله يك زبان مشترك بين مديريت و ساير كاركنان به وجود آيد ، والا به دلايلي كه قبلاً ذكر شد آموزش ، مشكلاتي را به همراه خواهد داشت . ديگر اينكه براي به وجود آوردن انگيزه شركت در دوره هاي آموزشي كاركنان ، بايد سعي نمود محيط كار را براي اجراي آموخته هاي علمي كاركنان آماده ساخت و وسايل و ابزار و اختيارات لازم را به موازات مسئوليتها به آنان واگذار نمود تا آثار آموزش كاركنان در سازمان ملموس گردد . (ابطحی،1383)