مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 34 صفحه
نوع فایل: word کد Mb500
برای دانلود مبانی نظری این متغیر به ادامه مطلب بروید...

خودتنظیمی رفتاری، به استفاده بهینه ی یادگیرندگان از منابع گوناگون که یادگیری را بیشینه می سازد، اطلاق می شود. این منابع عبارتند از زمان، مکان و منابع. افراد خودتنظیم گر در فرایند یادگیری، افرادی هستند که در استفاده از زمان به برنامه ریزی می پردازند. به این صورت که برای انجام تکالیف سخت تر زمان بیشتری اختصاص می دهند، مطالب خواندنی را با توجه زمان در دسترس تقسیم می کنند، اتلاف وقت این افراد در حداقل است. علاوه بر این، اینان همواره در هنگام مطالعه، با توجه به زمان به اولویت بندی مطالب درسی می پردازند.

یکی دیگر از منابع مورد استفاده افراد خودتنظیم گر در فرایند یادگیری، استفاده بهینه از مکان جهت مطالعه است. این افراد در هنگام مطالعه، سعی در انتخاب مکان های بی سر و صدا یا کم سر و صدا، مکان هایی با نور مناسب و درجه حرارت مناسب دارند (زیمرمن ،1996، به نقل از اندرزخو، 1389). دیگر منابع مورد استفاده افراد خودتنظیم گر در فرایند یادگیری، استفاده بهینه از منابع یادگیری است. این منابع عبارتند از: دوستان، معلمان، کتاب های مرجع و ... . این افراد در هنگام برخورد با مسئله، به راحتی از منابع کمکی جهت پاسخ به سوالاتشان استفاده می کنند و خود را محدود به منابع موجود نمی سازند (کورنو ،1986). 

راهبردهای انگیزشی خودتنظیمی انگیزشی به استفاده بهینه از راهبردهای انگیزشی در فرایند یادگیری اطلاق می شود. افراد خودتنظیم گر، در مورد فرایند های انگیزشی جهت ارزیابی رفتارهای خود و دیگران معیارهای درونی دارند. این معیارها زمینه را برای تقویت انتظار از خود و دیگران فراهم می کنند. فرایند تقویت خود از اهمیت خاصی برخوردار است، زیرا موجب تداوم رفتار در طولانی مدت، و در غیبت تقویت کننده های بیرونی می شود. بنابراین، انسان از طریق خود سنجی های درونی، مانند خودتحسینی و یا احساس گناه، می تواند خود را برای دست یابی به معیارها پاداش دهد و یا به دلیل سرپیچی از آنها تنبیه کند (زیمرمن، 1996، به نقل از اندرزخو، 1389). 

راهبردهای شناختی اصطلاح شناخت، به فرایندهای درونی ذهن یا راه هایی گفته می شود که در آنها اطلاعات مورد پردازش قرار می گیرند. یعنی راه هایی که ما به وسیله آنها اطلاعات را مورد توجه قرار داده و آنها را تشخیص می دهیم، سپس به رمز درآورده و در حافظه ذخیره می کنیم. در این بین، هر زمان که نیاز داشته باشیم، آن اطلاعات را از حافظه فراخوانده و مورد استفاده قرار می دهیم (بایر و استومن، 1993، به نقل از یعقوبی، 1383).

راهبردهای شناختی به هر گونه رفتار، اندیشه یا عمل گفته می شود که یادگیرنده ضمن یادگیری مورد استفاده قرار می دهد و هدف آنها کمک به فراگیری، سازماندهی و ذخیره سازی دانش ها و مهارت ها و نیز سهولت بهره برداری از آنها در آینده است. راهبردهای شناختی به سه دسته ی راهبردهای تکرار یا مرور ذهنی، بسط یا گسترش معنایی و سازماندهی تقسیم می شوند (واینستاین و هیوم ، 2000).