مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 27 صفحه
نوع فایل: word کد Mb366
برای دانلود مبانی نظری این متغیر به ادامه مطلب بروید...

ازدنیای امروز به دلیل ویژگیهای متغیر وخلاقی که دارد تحت عنوان"عصرخلاقیت ونوآوری" نام برده می شود،دراین دوران فرایندها ،پدیده های خلاقیت ،نوآ وری وکار آفرینی عرصه های بسیار گسترده ای از جامعه انسانی را تحت تاثیرات عمیق خود قرار داده است .از این رو عامل اساسی پایداری ،پویایی وموفقیتهای نهادهای مختلف ،حرکت با محوریت خلاقیت ونو آوری است .

خلاقیت مفهومی است که مورد توجه فراوان روانشناسان به خصوص روانشناسان کمال قرار دارد وامروزه ،همه محققان دراین نظر متفق اند که اساس قدرت انسان ناشی از خلاقیت اوست واهمیت خلاقیت ونقش زیر بنایی آن در کلیه مسایل زندگی برهمگان آشکاراست.برخی ازصاحب نظران قائل به این تعریف هستند که خلاقیت کشفی ناگهانی است که این تعریف به مقوله کشف وشهودنزدیکتر است وبرخی دیگر نیز قائل به این تعریف هستند که خلاقیت فرآیندی مستمر ومداوم است،درعین حال نیازمند زمینه وبستراولیه نیز می باشد،این مداومت دروجود فرد نوعی بی قراری،تلاش وکنکاش ایجاد می کند تابدانجا که ازخود چیزهای تازه ای به ظهور می رساند.فرد خلاق،پذیرای اندیشه های تازه است،او محیطی رابه وجود می آورد که درآن تجربه ها را می آفریند.(چراغ چشم،1386)

از خلاقیت تعریفهای گوناگون ی ارائه شده است که هریک بیانگر دیدگاه ویژه ای هستند.تورنس(1962)که از پیشگامان محیط گرایی شناخته می شود ،تفکر خلاق را فرایند احساس خلاء ها واختلال ها ،عناصر غایب ،شکل دهی ایده ها وفرضیه هایی درباره آنها ،آزمودناین فرضیه ها،برآورد ا نتایج ،تعبیر وآزمودن درباره این فرضیع ها می داند .راجرز(1945) به عنوان یک نظریه پرداز مکتب انسانگرایی بر این باور است که مفهوم خلاقیت را تنها در زمینه آثار هنری ورویدادها یاپیامدهای قابل دیدن می توان به کار برد . به باور وی خلاقیت در نهایت باعث شکوفایی "آدمی می شود وراجرز آن راهدف نهایی پیشرفتهر انسانی می پندارد.

مزلو(1968)به عنوان یک انسانگرا خلاقیت را نیروی بالقوه ای می داند که در آغاز زندگی به همه یا بیشتر افراد هدیه شده است ودر جریان رشد همراه با فرهنگ پذیری افراد این توانایی رفته رفته کم رنگ ویابروز آن مهارمی شود. (طباطباییان به نقل از گلمن ،1383) گیلفورد(1365)نیز باور دارد که خلاقیت توانایی ویژه ای برای افراد برگزیده نیست،بلکه ویژگی مشترک همه انسانها است. ازاین رو توجه اوبه به اندازه گیری کمی ویژگیهای خاصی جلب شد که با تواناییهای همه افراد درگیر است . گروه دیگری از پژوهشگران خلاقیت را توان ایجاد کاری نو(غیر تقلیدی وغیر منتظره )باکیفیت عالی ،شایسته وسودمند تعریف کرده اند. (طباطباییان به نقل از استرنبرگ،1383) .

خلاقیت چیست؟

بشر به فرارفتن از نقش فعل پذیری نیاز دارد. فرا رفتن از حالت مخلوق بودن ،خالق وآفرینندگی زندگی خویش شدن سایق انسانی قرار می گیرد .انسان با عمل خلق (اندیشه ،هنر ،کالای مادی ومانند آنها)از ماهیت فعل پذیر فراتر می رود و به این ترتیب به احساس آزادی وهدف داشتن دست می یابد .انسان با داشتن قوه منطق وتخیل نمی تواند حالت فعل پذیر حیوانی را بپذیرد وآفرینندگی مطلوب ترین وسالم ترین شیوه فرا رفتن از این حالت است . میل به آفرینندگی عمیقا در طبیعت انسان ریشه دارد. مازلو اعتقاد داردکه آفرینندگی یکی از ویژگیهای مورد انتظار از افراد خود شکوفاست.

این افراد مبتکر ونو آورند،هر چند آفرینندگی آنان همواره چون آفرینش هنری نیست وهمه آنها نویسنده ،هنرمند وسراینده نیستند. مازلو این آفرینندگی(خلاقیت)را به ابتکار وتخیل ساده وصمیمی کودکان ،یعنی نگرش بی تعص ومستقیم به امور ،تشبیه می کند واعتقاد داردبیشتر ما زیر فشار مدرسه وسایر نیروهای اجتماعی این آفرینندگی خردسالی را از دست می دهیم ،اما افراد خود شکوفا آن را حفظ می کنند . پس آفرینندگی بیشتر یک گرایش ،بیان سلامت درون ومربوط به شیوه ادراک وطرز واکنش انسان نسبت به جهان است تا آفریده هنری .بنابرین هر کسی در هر شغلی که باشد می تواندآفرینندگی باشد. (فیضی،1387ص 396)