مشخصات این متغیر:
شرح متغیر: تعرىف افسردگى: افسردگی، رایج‌ترین اختلال روانی است كه اخیرا به شدت رو به افزایش نهاده است. افسردگی را سرماخوردگی بیماری روانی نیز می‌نامند. تقریبا همه، حداقل به صورت خفیف احساس افسردگی كرده‌اند.
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 54 صفحه
نوع فایل: word کد Mb125
برای دانلود مبانی نظری این متغیر به ادامه مطلب بروید...

تعرىف افسردگى: افسردگی، رایج‌ترین اختلال روانی است كه اخیرا به شدت رو به افزایش نهاده است. افسردگی را سرماخوردگی بیماری روانی نیز می‌نامند. تقریبا همه، حداقل به صورت خفیف احساس افسردگی كرده‌اند. احساس دمغی، بی‌حوصلگی، غمگینی، ناامیدی، دلسردی و ناخشنودی همگی از تجربیات افسردگی رایج هستند. این حالت را افسردگی بهنجار می‌گویند(روزنهان، ترجمه سیدمحمدی، 1379: 3).

زن‌ها خیلی بیشتر از مردها دچار افسردگی می‌شوند. علت آن روشن نیست، اما به نظر بسیاری از متخصصان، عوامل فرهنگی و به‌ویژه محرومیت‌ها و محدودیت‌های اجتماعی زیاد در مورد زنان، یكی از علل اساسی است(شاملو، 1382: 150).

ارائه تعریف افسردگی آسان نیست، چرا كه پیشنهاد تعریفی كه مورد پذیرش همه متخصصان و پژوهشگران قرار گیرد، غیرممكن می‌باشد. حال به برخی از تعاریف عمده افسردگی اشاره می‌كنیم: افسردگی، به منزله یك بیماری خلق‌وخو یا اختلال كنش خلق‌وخو است. افسردگی، نشانگانی است كه تحت سلطه خلق افسرده است و بر اساس بیان لفظی یا غیر لفظی عواطف غمگین، اضطرابی و یا حالت‌های برانگیختگی نشان داده می‌شود. افت گذرا یا مداوم تنود عصبی- روانی كه به صورت یك مؤلفه بدنی مانند سردرد، بی اشتهایی، یبوست و كاهش فشار خون و یك مؤلفه روانی مانند غمگینی، ناتوانی و احساس به پایان رسیدن نیرو نمایان می‌شود. سقوط غیرقابل توجیه تنود حیاتی: این حالت در حیطه بدنی با خستگی دائم آشكار می‌شود. در حیطه شناختی به صورت پراكندگی دقت و مشكل كوشش فكری و در حیطه عاطفی به شكل حالتی مالیخولیایی كه با هشیاری فرد نسبت به ناتوانمندی واكنش همراه است، آشكار می‌شود. حالت روانی ناخوش كه با دل‌زدگی، ‌یأس و خستگی‌پذیری مشخص می‌شود و در بیشتر مواقع با اضطرابی كم و بیش شدید همراه است (روزنهان، ترجمه سیدمحمدی، 1379: 6).

افسردگى ىك نوع اختلال عاطفى است، بارزترىن علامت اختلالات عاطفى تغىىرات و نوسانات مشهورى است كه در خلق بىماران مبتلا به آن ىافت مى‎شود. كه معمولاً به شدت متفاوت است از خلق بىماران مبتلا به آن ىافت مى‎شود كه معمولاً به شدت متفاوت است از خلق افراد سالم، و تظاهر آن به صورت‎هاى افسردگى و ىا خوشحالى زىاده از حد (مانى) مى‎باشد. مانى عبارتست از سرخوشى، گشاده‎روىى، تحرىك‎پذىرى، پرحرفى، عزت نفس كاذب و پرش فكرى افراطى. افسردگى هم داراى علاىم و نشانه‎هاى بارزى همچون احساس غمگىنى شدىد، عصبانىت و بى‎حوصلگى، بى‎علاقگى و عدم لذت بردن از فعالىتهاى تفرىحى، كاهش انرژى ىا بىقرارى، بى‎اشتهاىى، كاهش وزن، بىخوابى، كاهش قواى ذهنى، كاهش مىل جنسى، احساس بى‎ارزشى و گناه، احساس نومىدى، فكر خودكشى وعلاىم و دردهاى جسمانى باشد (رستمی، 1390) افسردگى ىك هىجان عادى بىشرى است، اىن افسردگى عادى ىا علاىمى مثل غمگىنى، دلشكستگى، نومىدى، ناكامى، ناشادى مشخص مى‎شود. اىن احساس همگانى و عمومى است و به عنوان اختلال غىرعادى تلقى نمى‎شود (ایمانی و مهترپور، 1391). افسردگى را شاىد بتوان به حالتى توصىف كرد كه با تغىىر اساسى و اولىه در خلق شروع و با مداومت احساس غم و اندوه به درجات مختلف مشخص مى‎گردد (اخوت جلىلى، 1362).

تعرىفى كه بك در سال (1976) بىان كرد، اىنست كه اصطلاح افسردگى به مجموعه رفتارهاىى اطلاق مى‎شود كه عناصر مشخص آن كندى حركت و كلام است گرىستن، غمگىنى، فقدان پاسخ هاى فعال، فقدان علائم، كم‎ارزشى، بى‎خبرى و بى‎اشتهاىى ازدىگر علائم آن است (مىثمى، 1367).

افسردگى اصطلاح وسىع و مبهمى است، براى شخص عادى حالتى مشخص با غمگىنى و گرفتگى و بى‎حوصلگى و براى پزشك گروه وسىعى از اختلافات عاطفى با زىرشاخه‎هاى متعدد را تداعى مى‎كند. خصوصىت اصلى و مركزى حالت افسردگى كاهش عمىق مىل به فعالىت‎هاى لذت‎بخش روزمره مثل معاشرت، تفرىح، ورزش، غذا و سكس است. اىن ناتوانى براى كسب لذت، حالتى نافذ و پاىا دارد (ترجمة پورافكارى، 1371).

علاىم افسردگى: افسردگى از لحاظ شدت به سه دسته خفىف، متوسط و شدىد مى‎تواند تقسىم شود كه هر كدام علائم خاصى دارند. مثلاً در افسردگى متوسط اضطراب، فقدان علاقه و شدت آ‌شفتگى خواب و افكار بدبىنانه ذكر شده است. در افسردگى شدىد علاوه بر علاىم بالا، هذىان و توهم پىدا مى‎شود كه گاهى به آن افسردگىهاى پىسكوتىك مى‎گوىند.

در افسردگى خفىف بىمار از خلق پاىىن، فقدان انرژى و احساس لذت و بدخوابى شكاىت مى‎كند. در اختلال افسردگى خفىف معمولاً علائم دىگرى وجود دارد كه آن فرمهاى شدىد كمتر مشاهده مى‎شود. اىن علائم را به مفهوم وسىع نوروتىك، مى‎توان گفت و مشت مل است بر اضطراب، خوبى،‌ علائم وسواس و علائم هىسترىك. پاىىن بودن خلق، فقدان انرژى، علاقه و تحرىك‎پذىرى (ترجمه پورافكارى، 1371).