مشخصات این متغیر:
شرح متغیر: مفهوم استقلال دوران نوزادی ویژگی های دوران کودکی كودكی، در ساده‌ترین بیان و به عنوان یك گستره سنی متمایز از دوره‌های دیگر زندگی، به دوره‌ای که از تولد تا نوجوانی ادامه دارد اطلاق می‌گردد. نیازهای آموزشی برای مشخص كردن چرخه‌های آموزشی به دوره‌های پی‌درپی كودكی اول، دوم و سوم متوسل شده‌اند.
منابع فارسی و لاتین: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 13 صفحه
نوع فایل: word کد Mb71
برای دانلود مبانی نظری این متغیر به ادامه مطلب بروید...

اریکسون با فروید موافق است که شیوه های اساسی این مرحله عبارتند از حبس و دفع یا نگاهداشتن و رها کردن می باشد. در عین حال، اریکسون خاطر نشان هم می کند که این شیوه ها چیزی بیش از منطقه مقعدی را در بر می گیرد. برای نمونه، کودکان با استفاده از دستان خود برای گرفتن سرسختانه اشیاء اغاز می کنند و سپس با بی اعتنایی این اشیاء را به گوشه ای پرتاب می کنند. به محض اینکه کودکان بتوانند به طور مطمئن بنشینند، با دقت اشیاء را روی هم می چینند و ستونی درست می کنند و سپس لحظه دیگر آنها را به هم می ریزند. با افراد دیگر هم چنین رفتار می کنند گاهی آنان را می گیرند و خود را به ایشان می چسبانند و گاهی نیز آنان را به سوی دیگر هل می دهند و با اصرار کنار می رانند (کرین،2001؛ ترجمه فدایی، 1384).

در میان این تکانه های متناقض-یعنی در یک لحظه گرفتن و در لحظه دیگر رها کردن و راندن-کودک در اصل مشغول کوشیدن برای تمرین گزینش است. کودکان دو ساله می خواهند هنگامی که تمایل دارند بگیرند و زمانی که تمایل ندارند رها کنند و به کنار بزنند. آنان مشغول تمرین اراده خود و حس خودمختاری خویشتن می باشند (برک، 2007، ترجمه سید محمدی، 1387).

در سایر موارد نیز بلوغ به صورت حس خودمختاری در جریان سالهای دوم و سوم خود را آشکار می سازد. حال کودکان می توانند بر روی دو پای خود بایستنند و به همت خود آغاز به کاوش جهان می کنند. علاوه بر لین آنان مصر هستند که به دست خود غذا بخورند حتی اگر این امر به معنی تمرین حق آنان برای برپایی آشفتگی و کثافت باشد. گفتار آنان نیز یک خودمختاری و احساس نویافته «خودبودن» را آشکار می کند؛ آنان به طور مکرر واژه های من و مال من را به کار می برند. بیش از همه، آنان خودمختاری خود را در یک واژه «نه» آشکار می کنند. به نظر می رسد کودکان دوساله قادر به گفتن «آری» نیستند، گویا هر موافقت به معنی از دست دادن کامل استقلال آنان است. از طریق «نه گفتن» قوی و مصرانه، کودکان با هر گونه کنترل خارجی مخالفت می کنند(کرین،2001؛ ترجمه فدایی، 1384؛ ماسن و همکاران (بی تا) ترجمه یاسایی، 1387).

از آنجا که به نظر می رسد در این مرحله کودکان کنترل بیشتری بر خود دارند و خودسری و عمد در آنان به حد بالایی می رسد، اجتماعات از طریق والدین تصمیم می گیرند که حال زمان مناسبی جهت آموختن شیوه های درست رفتار به کودکان است. همانگونه که فروید ملاحظه کرده است، والدین به کودکان اجازه نمی دهند که از مقعدی بودن خود به نحوی که مایل هستند لذت ببرند، بلکه برعکس به آنان می آموزند که بصورتی مناسب از نظر اجتماعی رفتار کنند. والدین اغلب ااز راه شرمنده ساختن کودکان از رفتار کثیف و نامناسب مقعدی، آداب تئالت رفتن را به آنان می آموزند. گرچه ممکن است کودکان مدتی در برابر تربیت توالت مقاومت کنند اکا سرانجام به آن گردن می نهند(کرین،2001؛ ترجمه فدایی، 1384).

اریکسون هم قبول دارد مبارزه مربوط به «توالت-روده» مهم است اما او در ضمن تذکر می دهد که مبارزه میان اراده ها-بین خودمختاری کودک و مقرررات جامعه- در عرصه های دیگر هم روی می دهد. برای نمونه هنگامی که کودکان برخوردن غذا توسط خود و در نتیجه آشفتگی و کثافت کاری اصرار می ورزند، والدین می کوشند که رفتار آنان را تحت نظم در آوردند. به گونه ای مشابه، والدین دیر یا زود تصمیم می گیرند که کودکان دوساله آنان نباید و نمی توانند به هر تقاضا «نه» بگویند. کودکان دو ساله همچون هر کس دیگر باید در اجتماع زندگی کنند و به خواسته های دیگران احترام بگذارند. از این قرار، تعارض در این مرحله یک امر کاملاً عمومی است. اریکسون این تعارض را به صورت خودمختاری در مقابل شرم و شک تعریف می کند. خودمختاری از درون سرچشمه می گیرد، بر اثر بلوغ زیستی، توانایی انجام دادن امور توسط خود فرد، کنترل عضلات اسفنکتر توسط خود فرد، ایستادن بر روی پای خود، به کار بردن دستهای خود و غیره پرورش می یابد.

از سوی دیگر شرم و شک، ناشی از آگاهی از انتظارات و فشارهای اجتماعی است. شرم عبارت از این احساس که شخص به چشم دیگران خو جلوه نمی کند. برای نمونه دختر کوچکی که لباس زیر خود را خیس می کند نسبت به این وضع خود آگاهی می یابد و از اینکه دیگران او را در این حالت ببینند نگران می شود. شک از این واقعیت سرچشمه می گیرد که شخص آن قدرها هم نیرومند نیست و دیگران می توانند شخص را کنترل کنند و کارها خیلی بهتر صورت دهند(کرین،2001؛ ترجمه فدایی، 1384؛ ماسن و همکاران (بی تا) ترجمه یاسایی، 1387).