نگرش يکي از ويژگي هاي انساني است که به نظر مي رسد از ويژگي هاي فطري انسانها باشد . نگرش عاملي براي برقراري روابط اجتماعي است . در واقع روابط انسانها با يکديگر بر پايه نگرش استوار شده است . بدون نگرش رفتار هاي انساني معني و مفهوم خود را از دست مي دهند . هر رفتاري که در موقعيتي خاص در قبال ديگري صورت مي گيرد ، نشانگر نگرشي است که فرد در قبال ديگران دارد . تفکر عقلاني و منطقي نيز همان است که انسان بايد حقوق خويش را بشناسد و حقوق ديگران را نيز رعايت نمايد. نگرش يک مفهوم ذهني ، عقلاني و منطقي است که انسانها براي عملي کردن اهدافشان و حفظ تعادل ، حيات و دوام نظام اجتماعي بر پايه نيروي خود دوستي ساخته و پرداخته کرده اند . شکوفايي استعداد موجب گرديده است که انسان براي حفظ و پرورش آن هنجار هايي را با توجه به موقعيت هاي مختلف ابداع نمايد .
بنابر اين نگرش يکي از ويژگي هاي انساني است که در همه وجود دارد ، اما همه به يک اندازه به آن پايبند نيستند .عوامل متعددي موجب مي شود که ميزان نگرش در افراد مختلف ، متفاوت باشد ؛ تحقيقات متعددي در اين زمينه صورت گرفته و عواملي همچون رضايت ، اعتقادات ديني ، وجدان ، اخلاق ، فرهنگ ، احساس تعلق ، وضعيت اقتصادي ، شخصيت ، ميزان تحصيلات و... برنگرش حرفه اي افراد دخيل دانسته اند .
يكي از عمده ترين دغدغه هاي مديران كارآمد در سطوح مختلف، چگونگي ايجاد بسترهاي مناسب بـراي عوامل انساني شاغل در تمام حرفه ها است تا آنها با حس مسئوليت و نگرش كامل به حرفه خود بپردازند و اصول اخلاقي حاكم بر شغل و حرفه خود را رعايت كنند. اما اين مديران به رغم كارآمد بودن ، بعضاَ با توفيق روبرو نيستند و هرازگاهي در رسانه هاي جمعي مي خوانيم پل يا ساختماني فرو مي ريزد، جاده اي غيراستاندارد ساخته مي شود، سازماني ورشكست مي شود، پسابهاي كارخانه اي به رودخانه اي سرازير و يا يكي از كارخانه هاي صنايع غذايي به علت عدم رعايت مسايل بهداشتي تعطيل مي شود.
همگي اين اتفاقات ، گروههــاي مختلف مردم راموردتهديد قرارمي دهد اما دلايل وقوع اين اتفاقها چيست؟ بررسي و تحقيق پيرامون چنين اتفاقهايي آنقدر آسان نيست كه بتوان با نگاهي ساده به اين رخدادها ،آنها را تجزيه وتحليل كرده و دلايل رخدادشان را به دست آورد. بلكه اين دلايل در بطن و نهاد فرايند مشاغل گوناگون و فرهنگ حاكم بر آن استوار است يعني همان اصول زيربنايي كه بايد بدان پايبند بود. چندي است اصطلاح نگرش حرفه اي به فرهنگ اداري کشور راه يافته و مورد توجه مديران ارشد قرار گرفته است. نگرش حرفه اي را ميتوان رضايت قلبي و التزام عملي نسبت به وظايف تعيين شده براي انسان تعريف کرد. با اين شرط که بدون هرگونه سيستم نظارتي ، شخص وظايف خود را به بهترين نحو ممکن به انجام رساند (نجفي،71:1387) .
نگرش ارزشي است که ناظر بر کليه ارزش ها و هنجارها مي باشد بنابر اين نگرش يک امر ذهني و دروني است که طي جامعه پذيري در فرد دروني مي شود . و موجب تحقق هنجار ها و ارزشها از روي ميل باطني مي گردد. به نظر مي رسد هنجار هايي که از روي نگرش صورت مي گيرد از دوام و پايداري بيشتري بر خوردارند امّا هنجارهايي که صرفاً به خاطر پاداش و تنبيه رعايت مي شوند موقتي خواهند بود . به نظر مي رسد ضعف اخلاق کاري به خاطر بيگانگي نيست بلکه به خاطر آگاهي از وضعيت موجود مي باشد .مطابق نظريه خوددوستي انسان با سوء استفاده کردن مخالف است .
و مطابق نظر دورکيم و کوهن و نظريه کنش متقابل و نظريه برابري و انتظار ، ضعف اخلاق کاري واکنشي براي شرايط کاري مي باشد . و مطابق نظريه احساس بي عدالتي اجتماعي ديويس و گار بي عدالتي اجتماعي مهمترين عامل بروز نارضايتي و گسست نگرش گروهي در سطوح مختلف اجتماعي، سازمان يا كليت نظام سياسي و اجتماعي است .از ديدگاه هرسي و بلانچارت در بخش نظام فرهنگي و نقش آن در نگرش كاري بر موضوعاتي چون انسجام فرهنگي ، معني كار و ارزش كار تاكيد شده است . در بعد معني كار، ديد انسانهانسبت به كار مورد بررسي قرار مي گيرد و در بعد ارزش كار اين مقوله كه انسانها چقدركاركردن را ارزشمند مي دانند، موضوع و مورد فكر و بررسي قرار مي گيرد ( حبيبي ، 1383 ).
رايلي و کادول ، نگرش را به عوامل و انگيزههاي دروني و بيروني شغل تقسيم ميکنند و سامرز ، نگرش موثر را نوعي وابستگي و انضمام به سازمان ميداند که به صورت پذيرش ارزشهاي سازمان و تمايل به باقي ماندن در سازمان تظاهر مينمايد. فارابي ( 1385 )بر اساس نظريه هاي علمي و نتايج تحقيقات عوامل اقتصادي ، اجتماعي ،فرهنگي و اقتصادي بر نگرش مؤثر هستند که چند مورد از آنها که رابطه نزديکي با موضوع دارند مورد بررسي قرار گرفته است .